کتاب چتر تابستان

«چتر تابستان» سومین کتاب لیزا گراف نویسنده‌ی معروف آمریکایی چالش‌های دختری نوجوان را با مرگ برادرش روایت می‌کند، چالشی که به خاطر اندوه از دست دادن برادر نیست بلکه بیشتر به خاطر ترس است؛ ترس از بیماری و مرگ. این کتاب از مجموعه‌ی «رمان‌هایی که باید خواند» و برای مخاطبان نوجوان است.
داستان درباره‌ی دختری به آنی است که دچار وسواس شده؛ او مدام به خطرات فکر می‌کند. آنی برای رهایی از خطرات احتمالی از بازی‌ها و غذاهایی که دوست دارد؛ پرهیز می‌کند. علت ترس‌های او مرگ بردارش جرد است که بسیار شجاع بوده. آنی گمان می‌کند هزاران چیز وجود دارد که او باید مراقب‌شان باشد؛ تصادف با دوچرخه، آبله مرغون، مسمومیت غذایی، تب زرد، حیوانات باغ وحش که از قفس‌شان فرار کرده‌اند. بنابراین او حتی چیزهایی را که دوست دارد کنار می‌گذارد. مثلا مسابقه دوچرخه‌سواری با دوستان، یا خوردن هات داگ. آنی قبلا عاشق این بود که با دوچرخه از بالای تپه، پایین بیاید و باد توی موهایش بپیچد، با دوستانش بازی کند و غذاهای مثل سوسیس بخورد. اما حالا همه‌ی این کارها به نظرش خطرناک می‌آید. همه سعی می‌کنند به آنی بگویند که این اندازه مراقب نباشد و اوضاع خوب است، آن‌ها فکر می‌کردند اوضاع برادرش جرارد نیز خوب است، اما او مرد. روابط آنی با مادر و پدرش که هنوز سوگوارند، نیز تغییر کرده. با ورود همسایه‌ای جدید آنی می‌فهمد مراقبت‌های او آن اندازه‌ که خودش فکر می‌کند، موفق نیستند. شاید او بتواند به آنی کمک تا چتر غم‌هایش را ببندد.
نویسنده نشان می‌دهد که چگونه مرگ یکی از اعضای خانواده می‌تواند زندگی بقیه را به هم بریزد؛ مرگ یک به معنی پایان زندگی بقیه نیست. زندگی بعد از مرگ عزیزان ادامه دارد، باید تلاش کرد و دوباره آرامش را به زندگی بازگرداند. آنی با دوری از چیزهایی که دوست دارد زندگی را بر خودش حرام می‌کند. او فراموش می‌کند زندگی یعنی انجام همین کارهایی که دوست دارد. او کم‌کم می‌آموزد که به زندگی و زیبایی‌های آن برگردد.
«چتر تابستان» داستانی تاثیرگذار درباره‌ی غم از دست دادن عزیزان است. داستانی هرچند تلخ اما همراه با امید که نشان می‌دهد بعد از مرگ عزیزان و نزدیکان زندگی و زیبایی‌هایش همچنان وجود دارند.