کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه

Brief Interviews with Hideous Men
کد کتاب : 53962
مترجم :
شابک : 978-6220101017
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 303
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

«دیوید فاستر والاس» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه اثر دیوید فاستر والاس

کتاب «مصاحبه های کوتاه با مردان کریه» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «دیوید فاستر والاس» است که نخستین بار در سال 1999 انتشار یافت. داستان های «والاس» در این مجموعه، موضوعات عجیب و عادی را به شکلی فراموش نشدنی به هم پیوند می زنند. داستان «فرد افسرده»، تصویری تأثیرگذار با طنزی تاریک درباره ی وضعیت روانی یک انسان است؛ داستان «جهان بزرگسالان»، به افکار و احساسات زنی درباره ی رابطه ی عجیب او با همسرش می پردازد؛ و داستان همنام با عنوان کتاب، مجموعه ای از مصاحبه های تاریک اما طنزآمیز با مردان درباره ی روابط آن ها با زنان است. کتاب «مصاحبه های کوتاه با مردان کریه» بدون تردید برای طرفداران «دیوید فاستر والاس» جذاب خواهد بود، و مخاطبین جدید را نیز به این نویسنده ی برجسته علاقه مند خواهد کرد.

کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه

دیوید فاستر والاس
دیوید فاستر والاس (به انگلیسی: David Foster Wallace) (زاده ۲۱ فوریه ۱۹۶۲ - درگذشته ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸) نویسندهٔ رمان و داستان‌های کوتاه و جستارنویس آمریکایی بود. او همچنین استاد دانشگاه پومونا در کلارمونت، کالیفرنیا و مقاله‌نویس بود. بیشترین شهرت والاس به خاطر رمان شوخی بی‌پایان (۱۹۹۶) بود که در سال ۲۰۰۶ توسط مجلهٔ تایم به عنوان یکی از «۱۰۰ رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون» معرفی شد.بسیاری او را جزو خلاق‌ترین نویسندگان معاصر می‌دانستند. وی برنده...
نکوداشت های کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه
Essential reading for Wallace fans.
اثری ضروری برای طرفداران «والاس».
Publishers Weekly Publishers Weekly

A thought-provoking short story collection.
یک مجموعه داستان کوتاه تفکربرانگیز.
Amazon Amazon

Startling.
حیرت آور.
Booktopia

قسمت هایی از کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه (لذت متن)
مثل تمام آن خواب ها، با یکی هستم که میشناسمش اما نمی دانم از کجا می شناسم و ناگهان این آدم به من می گوید که کورم. یعنی واقعا کور، نابینا. یا در حضور این آدم است که ناگهان می فهمم کورم.

وقتی می فهمم، اتفاقی که می افتد این است که ناراحت می شوم. عجیب ناراحت می شوم که کورم. آن آدم یک جوری می داند که چقدر ناراحت شده ام و به من هشدار می دهد که اگر گریه ام بگیرد، چشم هایم جوری درد خواهد گرفت و کوری ام شدیدتر خواهد شد، اما دست خودم نیست.

می نشینم و زارزار گریه می کنم. توی تخت بیدار می شوم و گریه می کنم و آن قدر شدید گریه می کنم که نمی توانم چیزی ببینم یا چیزی را از چیز دیگری تشخیص بدهم یا هر کار دیگری بکنم.