سر به زیر نیاز مندی ها/ مثلا روزنامه می خواندی/ خوانده بودند جمله ی کلمات/ سطرهای نیازمندت را/ روز و شب در پی تو می گشتند/ همه سلول های غمگینم/ تا نشان از تو یافتم، دیدم/ که عوض کرده اند بندت را/ طعنه های تو زخم زالوها/ نیش زنبورهای کندوها/ من بدبخت،مثل هالوها/ نوش جان می کنم گزندت را/ چه هوس ها که می زند به سرت/ از دغل دوستان دور و برت/ من به تلخی نگاه می کنم و/ مگسان می خورند قندت را/ و به تحقیق می توان فهمید/ هیچ کس جز تو دلپسندت نیست/ از محالات ممکن است اینکه/ بپسندت کسی پسندت را/ می برندم به خواب دیدن تو/ می برندم به خاک ریختنت/ روی گوری که سرنوشت من است/ دوزخا!گور من بهشت من است
زیاد امید ندارم/ که از تپیدن قلبم/ گلی دوباره بروید/ مگر بهار که سر شد/ کنار سنگ مزارم/ دلی دوباره بکارید/ کدام قلّه؟ کدام اوج؟/ منی که این همه کوهم/ از این جهان به ستوهم/ من از شکار نکردن/ شما از این که شکارم/ نبوده اید شکارید
من کتاب منجنیق ایشون رو خوندم و بینظییییر بود، فوق العاده دوسش داشتم. برای همین کتابهای دیگه ایشون رو خریدم. بین کتابایی که خریدم اول آه به خط بریل رو خوندم که خورد تو ذوقم، برا همین حتی رغبت نکردم برم سراغ بقیه! حالا بعد مدتها اومدم سراغ این کتاب ایشون و باید بگم تا الان که نزدیک به نصفشو خوندم خیلییی دوست داشتنی بود، انقدر به وجد اومدم که باید یه جا اعلام میکردم. حیف که گودریدزم بالا نمیاد!