کتاب آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد

The singer continued to sing in the rain to the sepide
کد کتاب : 7176
شابک : 9789649027005
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد اثر احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی، شاعری است که در شعر خود می‌تواند رنگ، نور و احساسات را به تصویر کشد و در طول سال‌ها به سرودن شعرهای نو و متفاوت اختصاص داده است. کتاب "آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد"، که مجموعه‌ای از اشعار زیبا و تاثیرگذار اوست، در تابستان ۱۳۹۵ منتشر شد. اگر علاقه‌مند به خواندن شعرهای نو و سپید از شاعران معاصر هستید و آثار احمدرضا احمدی را دوست دارید، به شما پیشنهاد می‌کنیم که کتاب "آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد" را تهیه کنید. احمدرضا احمدی، نویسنده، شاعر، نقاش و ویراستار ایرانی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. او در زمانی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اختصاص داد و بعدها سبک موج نو را در شعر معاصر ایران بنیان گذاشت. این سبک بعدها به حرکتی مدرنیستی تبدیل شد که در داستان، نمایشنامه، سینما، موسیقی و نقاشی تاثیرگذار بود. احمدی همچنین در سال ۱۳۴۳ گروه طرفه را تاسیس کرد و با همکاری هنرمندان دیگر در دفاع از هنر موج نو فعالیت کرد.

کتاب آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد

احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامه‌نویس و نقّاش ایرانی است.آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پی‌ریزی کند. از بیست سالگی به‌طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.احمدرضا احمدی بنیان‌گدار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شع...
دسته بندی های کتاب آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد
قسمت هایی از کتاب آوازخوان آوازش را در باران تا سپیده ادامه داد (لذت متن)
از دورها خبر ندارم / و نزدیکم بوی رخوت می دهد / هرچه را که به دست آورده ام / باخته ام / در گمنامی / سراغ شاعرانی را می گیرم / که عجله کردند و زود مردند / ساقه های خشک گیاه / در کنارم از باد می لغزند / بسوی ناکامی و تلخی / می روند / چاره ای نیست / باید همه چیز را قبول کرد / و ساکت بود / گل ها در انزوایشان پژمرده / می شوند / و تسلیم باد می شوند.