کتاب خانواده ای نه چندان خوشبخت

Not a Happy Family
کد کتاب : 81583
مترجم :
شابک : 978-6222352202
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب خانواده ای نه چندان خوشبخت اثر شاری لاپنا

کتاب «خانواده ای نه چندان خوشبخت» رمانی نوشته «شاری لاپنا» است که نخستین بار در سال 2021 وارد بازار نشر شد. اعضای خانواده «مرتون» برای صرف شام «عید پاک» دور هم جمع شده اند؛ اما این دورهمی، تجربه ای نه چندان دلنشین برای تقریبا همه آن ها است. تنها کسی که از این شرایط رضایت دارد، پدر خانواده، «فرد مرتون» است که معمولا از اذیت و آزار تمام اعضای خانواده اش لذت می برد، از جمله همسرش «شیلا»، و سه فرزند بزرگسالش. به همین خاطر وقتی چند ساعت بعد در همان شب، «فرد» و «شیلا» به شکلی وحشیانه به قتل می رسند، هیچکس واقعا غافلگیر نمی شود. هر کدام از فرزندان او ممکن است با کمال میل این کار را انجام داده باشد، یا این که پای کس دیگری در میان است—کسی که به اندازه فرزندان «فرد»، از او نفرت دارد؟

کتاب خانواده ای نه چندان خوشبخت

شاری لاپنا
شاری لاپنا، نویسنده ی کانادایی است. او را بیشتر به خاطر کتاب زن همسایه می شناسند؛ اثری که هم در کانادا و هم در سایر کشورهای دنیا به فروش بسیار بالایی دست یافت.لاپنا قبل از آغاز حرفه ی نویسندگی، وکیل و معلم زبان انگلیسی بود. او اولین رمان خود را در سال 2008 به چاپ رساند و از همان ابتدا، مورد تمجید و تحسین منتقدین قرار گرفت. شاری لاپنا در طول چند سال نویسندگی خود، چهار رمان منتشر کرده که همگی با بازخورد بسیار خوبی از طرف منتقدین و مخاطبین همراه بوده است.
نکوداشت های کتاب خانواده ای نه چندان خوشبخت
Lapena is once again at the top of her game.
«لاپنا» یک بار دیگر در اوج توانایی های خود قرار دارد.
USA Today USA Today

An engaging and entertaining read.
داستانی جذاب و سرگرم کننده.
Bookreporter

A fast-paced, twisted family saga.
یک روایت خانوادگی سریع و پر پیچ و خم.
Paula Hawkins, bestselling author

قسمت هایی از کتاب خانواده ای نه چندان خوشبخت (لذت متن)
وقتی «فرد» مشغول بریدن بوقلمون بود، «ایرنا» بدون این که کسی متوجه شود، نگاهی به اعضای خانواده در دور میز انداخت. از وقتی که بچه ها پوشک می شدند، به عنوان پرستار استخدام شده بود. خانواده را خوب می شناخت. «شیلا» مشکل بزرگی را پنهان می کرد؛ معلوم بود نگران چیزی است.

قوطی داروهای جدید ضد اضطراب «شیلا» را توی کابینت حمام دیده بود. نمی توانست رازی را از زنی که در خانه کار می کند، پنهان نگه دارد. البته نمی دانست چرا دارو مصرف می کند.

«دن» به شدت ناراحت بود و اصلا به پدرش نگاه نمی کرد. «جنا» هم این بار با یک آدم جدید آمده بود. «کاترین» طبق معمول محو تماشای ظروف چینی و برق کریستال و نقره روی میز بود؛ او تنها کسی بود که از بودن در اینجا لذت می برد. «تد» هم سعی می کرد رفتار خوبی داشته باشد، اما همه می دانستند که توی این خانه معذب است.