کتاب «انسانشناسی یادگیری در کودکی»، ویرایششده توسط دیوید اف. لنسی، جان باک و سوزان گاسکینز و منتشرشده در سال ۲۰۱۰ توسط انتشارات آلتامیرا/بلومزبری آکادمیک، اثری دانشگاهی و میانرشتهای در حوزه انسانشناسی یادگیری است که با گردآوردن هجده مقاله از انسانشناسان، نخستیشناسان، زیستگرایان تکاملی، باستانشناسان و روانشناسان، تصویری چندلایه از چگونگی یادگیری کودکان در فرهنگها، جوامع و دورههای مختلف ارائه میدهد. این مجموعه از همان آغاز تأکید میکند که یادگیری کودکان را نمیتوان از بافت اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی جدا کرد؛ بلکه باید آن را بخشی ریشهدار از زندگی روزمره، ساختارهای خویشاوندی و انتظارات فرهنگی هر جامعه دانست. کتاب با قرار دادن «یادگیری در بافت» شروع میشود و نشان میدهد که فرآیندهای رشدی برخلاف تصور رایج، جهانشمول و یکسان نیستند و در بستر ارزشها، باورها و نظامهای تربیتی خاص هر فرهنگ شکل میگیرند. سپس در فصلهایی با تکیه بر زیستشناسی تکاملی و مقایسه انسان با نخستیسانان غیرانسانی، ریشههای عمیق استراتژیهای یادگیری بررسی میشود؛ از تقلید و مشاهده تا همراهی با افراد مسن یا همسالان، که بسیاری از آنها قدمتی فراتر از تاریخ فرهنگ انسانی دارند. ویراستاران بر این نکته تأکید میکنند که «نظریههای قومی والدین» - یعنی باورهای والدین درباره ماهیت یادگیری - چارچوبی تعیینکننده برای فرصتها و محدودیتهای آموزشی ایجاد میکند و نحوه مشارکت کودکان در فعالیتهای اجتماعی را شکل میدهد. در ادامه، کتاب با بررسی یادگیری بهعنوان یک فرآیند اجتماعی نشان میدهد که کودکان در زندگی واقعی، نه از طریق آموزش مستقیم، بلکه از طریق مشارکت، مشاهده، بازی، کار، و تعامل با مراقبان و همسالان مهارت میآموزند. یادگیری نقشهای جنسیتی، شایستگی ارتباطی، اخلاق و همکاری، در فصلهایی تشریح میشود که نشان میدهند این مفاهیم نه مراحل طبیعی رشد، بلکه محصولات فرهنگیاند. از سوی دیگر، پژوهشهایی درباره یادگیری مهارتهای عملی - از جستجوی خوراک تا شکار و کارهای روزمره - نشان میدهد که انتقال مهارتهای بقا در بسیاری از جوامع از طریق مشارکت تدریجی و یادگیری موقعیتی اتفاق میافتد، نه آموزش رسمی. کتاب با پرداختن به یادگیری در موقعیتهای دشوار - از محیطهای فقیرنشین تا اجتماعی شدن خیابانی - پرسشی بنیادین را طرح میکند: کودکان چگونه در شرایط ناامن یا دگرگونشونده، مسیر یادگیری خود را بازسازی و با آن سازگار میشوند؟ این بخشها بعد اخلاقی و توسعهای کتاب را پررنگتر میکنند و نشان میدهند که یادگیری همیشه فرایندی امن، خطی یا حمایتشده نیست. از نظر نقاط قوت، کتاب با گستره میانرشتهای و دامنه جهانیاش شناخته میشود؛ ترکیبی از دادههای قومنگارانه، تاریخی و تکاملی که دیدگاه انسانشناسی را درباره دوران کودکی غنی میسازد و برای محققان و دانشجویان رشتههای مختلف ارزشمند است. بااینحال، تنوع زیاد دیدگاهها گاهی باعث پراکندگی میشود و برخی فصلها به دلیل تخصصی بودن، برای خوانندگان غیرمتخصص دشوارتر است. در مجموع، «انسانشناسی یادگیری در کودکی» اثری برجسته و ماندگار است که با کنار هم قرار دادن رویکردهای فرهنگی، تکاملی و تاریخی، تصویری ژرف از یادگیری کودکان ارائه میدهد؛ تصویری که نشان میدهد یادگیری نه فقط سازوکار شناختی، بلکه فعالیتی فرهنگی، اجتماعی و ریشهدار در تجربه زیستن است.