جهانی از اسرار و نمادها با دن براون



دن براون را به راحتی می توان یکی از مهم ترین نویسندگان حال حاضر دنیا نامید.

دن براون را به راحتی می توان یکی از مهم ترین نویسندگان حال حاضر دنیا نامید. کتاب های او سرشار از اطلاعات تاریخی، دسیسه، کدهای مرموز و نمادهای مختلف هستند و یادآور می شوند اشیا و مفاهیمی که شاید توجه چندانی به آن ها نمی کنیم، معانی مخفی و اسرارآمیزی را در دل خود جای داده اند. در نظر براون، یک نقاشی ممکن است فقط یک تصویر معمولی نباشد و نمای به خصوص یک ساختمان می تواند چیزی بسیار بیشتر از ابزاری دکوری باشد. با این وجود، تعداد زیادی از ما در هیاهوی بی پایان دنیای مدرن معمولاً فقط به نگاهی سطحی به جهان پیرامون بسنده می کنیم و از آن فراتر نمی رویم. 

 

دن براون به خوبی می داند که چگونه همه چیز را اسرارآمیز نشان دهد. او همچنین می داند که «دقیقاً» چه زمانی باید حقایق پشت معما را برملا کرد و چه باید کرد تا مخاطبین، جهانی عجیب و خارق العاده را باور کنند؛ جهانی پر از تکنولوژی های پیشرفته، جاسوسان، قاتلان و انجمن های مخفی و مرموز که با رویدادهایی کهن، عرفانی و حتی ماورایی آمیخته شده اند. این ترکیب، فرمولی بسیار موفق از آب درآمده و باعث خلق داستان هایی بسیار جذاب و پرطرفدار شده است. ما همه عاشق معما هستیم و دوست داریم حقیقت پشت آن را کشف کنیم؛ این علاقه و پرسیدن این سوالات در ذات ما ریشه دارد: اتفاق بعدی چه خواهد بود؟ در نهایت چه خواهد شد؟ و دن براون در داستان های خواندنی و پرفروش خود ثابت کرده که خیلی خوب می داند چگونه باید از این علاقه ی ذاتیِ انسان ها استفاده کند و مخاطبین خود را در جهان هیجان انگیز اسرار و نمادهای مرموز کهن مسحور نماید.

زمانی که نویسنده ای موفق می شود به فروشی چندمیلیون نسخه ای از رمان های خود دست یابد، با اطمینان می توان گفت که آن نویسنده بر جامعه ی خود به طور کلی تأثیرگذار است. در این مطلب به 9 دلیل اهمیت داستان های دن براون می پردازیم.

 

توجه ویژه به دانته آلیگری

تی. اس. الیوت در جایی بیان می کند:

دانته و شکسپیر، جهان مدرن را بین خود تقسیم کرده اند. نفر سومی وجود ندارد.

در حالی که بیشتر افراد به گونه ای با آثار ویلیام شکسپیر آشنایی دارند، بسیاری از کتاب‌دوستان هنوز آثار شاعر ایتالیایی قرن چهاردهم، دانته آلیگری، را مطالعه نکرده اند. رمان «دوزخ» اثر براون، میلیون ها مخاطب در سراسر جهان را با یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ آشنا خواهد کرد؛ دانته، نویسنده ای که همچنان الهام بخش خلق انواع و اقسام آثار هنری است.

دانش فرهنگی

 

روایت های براون، با علم، تاریخ، هنر و جغرافی آمیخته هستند و در مورد طیف گسترده ای از چهره ها، مفاهیم و مکان ها از جمله لئوناردو داوینچی، مسیح، پادماده، واتیکان، موزه لوور، علم ادراک و فراماسونری به مخاطبین اطلاعات جذابی می دهند. اما نکته ی قابل توجه در این مورد این است که براون فقط برای پر کردن صفحات داستانش از این موضوعات بهره نمی گیرد بلکه به شکلی استادانه، از آن ها در داستان استفاده می کند و اطلاعاتی جذاب، آموزنده و به اصطلاح «به درد بخور» را در دل روایت به مخاطبین انتقال می دهد.

 

چرخش چرخ اقتصاد

طبق آمار نیویورک تایمز، سود خالص نهادهای انتشاراتی در سال 2012، حدود پانزده میلیارد دلار بوده که از رقم چهارده میلیارد دلار در سال 2011 بیشتر است و تغییر قابل توجهی نیز به حساب می آید. همانطور که گفته شد، کتاب های دن براون با فروش میلیونی همراه هستند و این یعنی ورود بیشتر افراد به کتاب فروشی ها و سایت های فروش کتاب. و اگر از هر کتاب فروشی بپرسید، به شما خواهد گفت که وقتی فردی برای خرید یک کتاب مراجعه می کند، بسیار محتمل است که علاوه بر کتاب مورد نظر، آثار دیگری را نیز خریداری کند. دن براون با آثار محبوب و پرفروش خود به نوعی به فروش کتاب های دیگر نیز کمک می کند.

 

ترویج گردشگری

از رم و واتیکان (در کتاب «فرشتگان و شیاطین»)، تا پاریس (در کتاب «راز داوینچی») و واشنگتن (در کتاب «طلسم گمشده») تا ونیز و فلورانس و استانبول (در کتاب «دوزخ»)، براون داستان های خود را در برخی از زیباترین و هیجان انگیزترین شهرهای جهان روایت می کند. این خبر بسیار خوبی برای صنعت گردشگری است! پس از انتشار کتاب های «راز داوینچی» و «طلسم گمشده»، تعدادی از تورهای گردشگری در فرانسه و آمریکا، برنامه ی بازدید از مکان های توصیف شده در این دو رمان را برای مشتریان خود تدارک دیدند. افرادی که امکان بازدید از این مناطق را ندارند نیز می توانند با روایت های جذاب و به یاد ماندنی براون، به نوعی از آن شهرها بازدید کنند.

 

آگاهی بخشیِ عمومی

یکی از بن مایه های اصلی رمان «دوزخ»، مسئله ی ازدیاد جمعیت است. در حالی که دانشمندان و سیاست مداران در مورد تأثیرات مخرب ازدیاد جمعیت بر زنجیره ی غذایی، محدودیت منابع آب و خطر به وجود آمدن جنگ بر اثر کمبود منابع صحبت می کنند، به نظر می رسد که این موضوع برای عامه ی مردم چندان جذابیتی ندارد و حواشی عجیب و غریب مربوط به سلبریتی ها خیلی بیشتر از چنین مسائلی مورد توجه قرار می گیرند. دن براون با پرداخت به چنین مسائلی و یادآور شدن تهدیدهای ناشی از آن ها، سعی در افزایش آگاهی عمومی در رابطه با این خطرات دارد.

 

استاد نمادها

نمادها، در مرکز همه ی داستان های براون قرار دارند. نمادها برخلاف نشانه ها که فقط اطلاعاتی مشخص را در اختیار ما می گذارند، باعث بروز واکنش هایی عاطفی و ذهنی می شوند. نمادها چه دینی باشند و چه لوگوی یک تیم فوتبال و یا پرچم یک کشور، تأثیری احساسی بر انسان ها دارند. تاریخ نگار برجسته، هاینریک زیمر در این مورد می نویسد:

مفاهیم و کلمات، نماد هستند، درست مانند شهودها، مراسم آیینی و تصاویر؛ شیوه های رفتاری و روتین های زندگی روزمره نیز همین طور. از طریق همه ی این ها، واقعیتی ماورایی بازتاب می یابد.

به عبارت دیگر، نمادها به حقیقتی ضروری اشاره می کنند که فراتر از هستی ما است. اگر این حقیقت های پنهان شده در زیر سطح را نادیده بگیریم، در را به روی چیزی که ما را به انسان تبدیل می کند، بسته ایم. اگر به جهان اسرارآمیز و چندوجهی نمادها علاقه مند هستید، هیچ جای دیگری بهتر از دنیای داستان های دن براون پیدا نخواهید کرد.

 

مناظره میان ایمان و منطق

در بطن همه ی کتاب های دن براون، تنشی میان دیده ها و نادیده ها، ماده گرایی و معنویت، و علم و دین وجود دارد. نکته این جاست که براون در آثار خود تلاش نمی کند تا از میان این دو، یکی را انتخاب کنید بلکه با به وجود آوردن موقعیت هایی برای به بحث گذاشتن جنبه های مختلف ایمان و منطق، فرصت شناخت بهترِ ذهنیت های برآمده از آن ها را فراهم می کند. براون در یکی از گردهمایی های ادبی تعریف می کند که کشیشی نزد او آمد و به براون گفت که از کتاب «راز داوینچی» اصلاً خوشش نیامده اما می خواهد از او تشکر کند چون این کتاب باعث شده بود افراد بسیار بیشتری در کلیسای او، راجع به خدا با یکدیگر بحث کنند. بدیهی است هر چه که بیشتر به شکلی احترام آمیز با یکدیگر بحث و گفت و گو کنیم، به درک بهتر و درست تری از نظرات متقابل و حتی متضاد خواهیم رسید.

پیرمرد لبخند می زد، باد تند ادامه یافت و جامه اش را به رقص درآورد. «زمین باید به فروافتادگان می رسید، اما در عوض سراغ جوانان رفته است؛ بخواهم تخصصی تر بگویم، سراغ آن هایی که جای نفْسشان در نمایشگرهای ویدئویی غور می کنند. باید اقرار کنم هیچ گاه تصور نمی کردم منطقم اجازه دهد با جوانی که چنین اتهامی به گردن دارد، ملاقات کنم. می دانید به شما چه می گویند؟ پیشگو.» کرش پاسخ داد: «البته در مورد شما پیشگوی خیلی خوبی نبودم، عالی جناب. وقتی تقاضا کردم در صورت امکان با شما و همکارانتان خصوصی ملاقات کنم، فقط بیست درصد احتمال می دادم بپذیرید.» «همان طور که به همکارانم گفتم، مؤمنان همیشه می توانند از گوش دادن به حرف های کافران استفاده کنند. وقتی صدای شیطان را می شنویم، بهتر می توانیم صدای خدا را درک کنیم.» پیرمرد خندید. «البته مزاح می کنم. لطفاً شوخ طبعی من را ببخشید، از سر پیری است. هر چند وقت یک بار، چنین چیزهایی از دهانم بیرون می پرد.» از کتاب پیدایش



الهام بخشی به نویسندگان تازه کار

 

دن براون همیشه رمان نویسی موفق نبوده است. او در سال 1964 در نیوهمپشایر به دنیا آمد. براون در اوایل دهه ی 1990 به عنوان موزیسین در هالیوود با مشکلات زیادی رو به رو بود و در نهایت نیز به شهر خود بازگشت و معلم مدرسه شد. او در اوقات فراغت خود می نوشت و اولین اثر جدی خود را در سال 1998 به چاپ رساند. اما موفقیت، پنج سال بعد و با کتاب «راز داوینچی» به سراغ او آمد. او را می توان منبع الهامی برای نویسندگانی پاره وقت در نظر گرفت که به دلیل مشغله های زندگی فرصت چندانی برای نوشتن ندارند. اگر دن براون نیز در دوره ای فقط فرصت داشته پس از تصحیح برگه های امتحانی دانش آموزانش، دست به قلم شود، چرا بقیه ی افرادی که اکنون چنین شرایطی دارند، نتوانند به موفقیت های او دست یابند؟

 

دمیدن روحی تازه به انتشار کتاب

در مقایسه با عرضه و اکران فیلم ها، گاهی اوقات می توان انتشار کتاب ها را به بچه ی اول خانواده تشبیه کرد که از توجهی که به خواهر کوچکتر و پر سر و صدایش می شود، بی بهره است! هر هفته کتاب های زیادی با انواع و اقسام ژانرها در سراسر جهان وارد بازار نشر می شوند که البته بیشترشان، از نظر ایجاد شور و هیجان در طرفداران حتی نمی توانند نزدیک فیلم های سینمایی شوند. این حقیقت پابرجاست مگر این که دن براون باشید!

 

نویسندگان اندکی با حضور چندهزار نفر از طرفداران، از کتاب خود رونمایی می کنند اما این دقیقاً همان شرایطی است که برای تقریباً همه ی کتاب های براون اتفاق می افتد. رقم خوردن چنین رویدادهایی باعث می شود که توجه بیشتری به صنعت کتاب و کتاب خوانی معطوف شود و به ما یادآوری می کند که گاهی می توانیم اندکی سرمان را از گوشی هایمان بیرون آوریم و در جهان یک کتاب خوب غرق شویم.

 

 

 

نکاتی جالب درباره ی دن براون:

براون اولین کتاب خود را در پنج سالگی منتشر کرد.

این کتاب توسط خودش روایت می شد و مادرش آن را می نوشت. این کتاب که «زرافه، خوک و شلوار در آتش» نام داشت، با تیراژ یک جلد به چاپ رسید! دن براون هنوز هم آن نسخه را دارد و آن را در رویدادهایی مختلف به هوادارانش نشان می دهد.


براون در ابتدا موزیسین بود.

همانطور که پیش تر هم اشاره ای شد، براون قبل از نویسندگی، موزیسین بود و تعدادی آلبوم موسیقی عرضه کرد که عنوان یکی از آن ها، نام خودش و عنوان آلبومی دیگر، «فرشتگان و شیاطین» بود؛ عنوانی که براون بعدها برای رمان دوم خود از آن استفاده نمود.

 

براون شیوه ی عجیبی برای استراحت دارد.

این نویسنده در در زمان های 99 دقیقه ای می نویسد. او در واقع این کار را در سه زمان 33 دقیقه ای انجام می دهد چون 33 را عدد شانس خود می داند. براون اما برای استراحت، در وضعیتی واژگون درست مانند خفاش ها می نشیند و سر به سر جاذبه می گذارد! او در این باره می گوید:

وقتی واژگون هستید، جهان را به شکلی کاملاً متفاوت می بینید.

 


اولین تجربه ی او در فیلمبرداری، در موزه لوور بود.

براون در صحنه ی فیلمبرداری اقتباس سینمایی «راز داوینچی» حضور داشت؛ فیلمی که در آن، «تام هنکس» نقش شخصیت اصلی داستان یعنی رابرت لنگدون را بازی می کرد. فیلمبرداری در شب انجام می شد و موزه تعطیل بود. براون، نگاه به مونالیزا در ساعت 3 صبح و در تنهایی را یکی از ماندگارترین خاطرات خود می داند. او همچنین بیان می کند که چیزهایی بر سر صحنه شنیده که هیچ وقت فکر نمی کرده در عمرش بشنود:

«جنازه رو یک متر به سمت چپ ببرید، فقط حواستون باشه خون روی کاراواجو (نقاش بزرگ ایتالیایی) نریزه.» و یا

«لطفاً یک نفر به مریم مجدلیه (از پیروان عیسی مسیح) یک نوشابه ی رژیمی بدهد.»

 

می خواهید نویسنده ای پرفروش باشید؟ پس ساعت چهار صبح از خواب بیدار شوید!

براون روز خود را از ساعت 4 صبح آغاز می کند. او در این باره می گوید:

سعی می کنم از حالت خواب و رویا خارج شوم و هرچه سریع تر پشت میز کارم بنشینم. نکته ی خیلی خوبی که در مورد نوشتن در ساعت چهار صبح وجود دارد این است که هیچکس نیست که با ایمیل هایش مزاحمتان شود. به آشپزخانه می روم، چیزی می خورم و بلافاصله برمی گردم سر کارم. بسته به میزان انرژی که دارم، بین 6 تا 9 ساعت کار می کنم. بخش عمده ی کارم را ویرایش نوشته های دیروزم تشکیل می دهد. ممکن است فقط درباره ی طرح کلی بنویسم، ممکن است داستان را پیش ببرم، همه چیز به حال و هوای آن روز بستگی دارد.