1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»

بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»

Oedipus Rex

در نمایشنامه «ادیپ شهریار»، «ادیپ»، پیشگویی هولناک مربوط به زندگی‌اش را مدت ها پیش محقق ساخته است، بدون این که خودش از آن خبر داشته باشد.

«سوفوکلس» که یکی از سه تراژدی‌نویس بزرگ در تئاتر یونان باستان به حساب می آید، چهره‌ای مورد احترام بود که در «آتن» در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح، در عرصه های سیاسی و نظامی نیز فعالیت می کرد. او از طریق شکست دادن نمایشنامه‌نویس برجسته، «آیسخولوس»، در رقابتی مربوط به خلق نمایش تراژیک در سال 468 پیش از میلاد در آتن و کسب جایزه‌ی این رقابت به شهرت رسید. تنها هفت نمایشنامه‌ی کامل از «سوفوکلس» به دوران مدرن راه یافته است، در حالی که او بیش از صد اثر خلق کرد و در 24 رقابت ادبی به مقام نخست دست یافت. 

مشهورترین آثار «سوفوکلس»، سه نمایشنامه‌‌ای است که با نام «افسانه های تبای» شناخته می شود: «آنتیگونه»، «ادیپ شهریار»، و «ادیپ در کولونوس». او به واسطه‌ی اضافه کردن کاراکترهای بیشتر به روایت، کاستن از نقش گروه همسرایان، و توجه بیشتر به شخصیت‌پردازی، تغییراتی بزرگ را در نمایش یونانی به وجود آورد.




داستان «ادیپ» و تراژدی هایی که برای خانواده‌ی این کاراکتر رقم می خورد، برای مخاطبین «سوفوکلس» کاملا آشنا بود. نویسندگان یونانی به شکل پیوسته از چهار شعر حماسی برای خلق آثار خود استفاده می کردند که در قرن پنجم پیش از میلاد نیز کهن و باستانی به شمار می آمد و اکنون در دسترس نیست. این چهار شعر حماسی (با نام «مجموعه تبای») درست به اندازه‌ی «ایلیاد» و «ادیسه» برای مخاطبین آشنا بود، به همین خاطر همه می دانستند که قرار است چه اتفاقاتی برای «ادیپ» رقم بخورد. «سوفوکلس» این داستان کهن را به کار گرفت اما «ادیپ» را به کاراکتری معاصر تبدیل کرد: مردی عملگرا و ثابت‌قدم که تجسمی از بسیاری از ایده‌آل های مربوط به رهبری و فرمانروایی در آتن به حساب می آمد. اما میل و تلاش «ادیپ» برای کشف حقیقت—خصوصیتی که مورد تحسین مخاطبین «سوفوکلس» قرار داشت—همان چیزی است که به نابودی او منجر می شود.

در میان آثار نمایشیِ برجای‌مانده از «سوفوکلس»، نمایشنامه های «آنتیگونه»، «ادیپ شهریار» و «ادیپ در کولونوس»، بخش هایی متفاوت از افسانه‌ای یکسان را مورد توجه قرار می دهند و تعداد زیادی از کاراکترهای یکسان را به تصویر می کشند. مسیر حرفه‌ای «سوفوکلس» در نویسندگی با «آیسوخولوس» و «اوریپید» (دو تراژدی‌نویس برجسته‌ی دیگر در آتن در قرن پنج پیش از میلاد) همزمان بود. 




سرنوشت

یونانیان باستان اعتقاد داشتند که ایزدان‌شان می توانستند آینده را ببیند، و برخی افراد قادر بودند به این اطلاعات دسترسی پیدا کنند. «پیشگویان» یا «روشن‌بینان»، مانند کاراکتر «تیرِسیاس» که نابیناست، قادر به دریافت الهام در مورد آینده بودند. باور بر این بود که «اوراکِل ها» یا «غیب‌گویان»، کاهنان ساکن در معابد ایزدان—مانند کاهنانِ «آپولو» در «دِلفی»—می توانستند الهام های ایزدان را تفسیر کنند و پیشگویی هایی را در اختیار افرادی قرار دهند که می خواستند از آینده باخبر شوند. با این حال، در طول قرن پنجم پیش از میلاد، زمانی که «سوفوکلس» مشغول خلق نمایشنامه های خود بود، برخی از اندیشمندان در جامعه‌ی آتن، شروع به زیر سوال بردن صحت و درستیِ «اوراکل ها» و ایزدان سنتی کرده بودند.

میزانی از این تنش را می توان به وضوح در نمایشنامه‌ی «ادیپ شهریار» مشاهده کرد—روایتی که بر پایه‌ی دو پیشگویی استوار است. نخستین پیشگویی، الهامی است به «لایوس»، پادشاهِ «تِبِس»، می رسد و او را باخبر می کند که پسرش از «ملکه جوکاستا» (یا «یوکاسته») پس از رسیدن به بزرگسالی، پدر خود را خواهد کشت. دومین پیشگویی، برای «ادیپ» آشکار می کند که او پدرش را به قتل خواهد رساند و با مادرش ازدواج خواهد کرد. «لایوس»، «جوکاستا»، و «ادیپ» هر سه تلاش می کنند تا جلوی تحقق این پیشگویی ها را بگیرند، اما تلاش های آن ها برای انجام این کار همان عاملی است که پیشگویی ها را به حقیقت تبدیل می کند. 

این نکته، باعث مطرح شدن سوالی مهم در بطن نمایشنامه می شود: آیا «ادیپ» در سراسر روایت قادر به انتخاب و تصمیم‌گیری است؟ او بدون این که خودش بداند، پدرش را به قتل می رساند و با مادرش ازدواج می کند—در همان زمانی که در تلاش است تا از انجام همین کارها اجتناب کند. آیا «ادیپ» از «اراده آزاد» برخوردار است یا همه چیز در زندگی از پیش تعیین شده است؟ «جوکاستا» استدلال می کند که «اوراکل ها» جعلی هستند چون فکر می کند این پیشگویی که پسرش روزی همسرش را خواهد کشت، هیچ وقت به حقیقت تبدیل نخواهد شد. 

در نمایشنامه «ادیپ شهریار»، «ادیپ»، پیشگویی هولناک مربوط به زندگی‌اش را مدت ها پیش محقق ساخته است، بدون این که خودش از آن خبر داشته باشد. او پیشاپیش اسیر سرنوشت خود شده است. با این وجود، همچنان می توان استدلال کرد که «ادیپ» دارای «اراده آزاد» است—چون اوست که تصمیم می گیرد به دنبال کشف حقایق مربوط به گذشته‌اش برود، حتی به‌رغم توصیه های مکررِ دیگران در رابطه با این که نباید این کار را انجام دهد. از این منظر، نابودی «ادیپ» نه به خاطر کارهایش در گذشته، بلکه به دلیل تلاش های مداوم او برای یافتن حقیقت رقم می خورد. خود «ادیپ» اما در انتهای نمایشنامه، استدلال دیگری را مطرح می کند، زمانی که می گوید اگرچه کارهای ناپسندش از پیش مقدر شده بودند، خودش به تنهایی تصمیم به کور کردن خویش گرفته است. در اینجا، «ادیپ» در حال بیان این نکته است که اگرچه اجتناب از سرنوشت امکان‌پذیر نیست، چگونگی واکنش و پاسخ به سرنوشت با «اراده آزاد» رقم می خورد.




گناه

نمایشنامه «ادیپ شهریار» با اعلام موضوعی مهم توسط «اوراکل» در «دلفی» آغاز می شود: «تِبِس» با رنج و ویرانی روبه‌رو است چون فردِ گناهکار در قتل «پادشاه لایوس» به دست عدالت سپرده نشده است. «ادیپ» تصمیم می گیرد که خودش شخص گناهکار را بیابد. از این منظر، گناه و عدالت (از نظر قانونی و قضایی)، نقشی مهم در نمایشنامه پیدا می کند. اما درنهایت، این احساس گناه و است و نه جنبه‌ی قانونی آن، که روایت را به پیش می برد—احساس پشیمانی و عذاب وجدان از انجام کاری ناپسند و ویران‌کننده. 

از یک طرف می توان گفت نه «ادیپ» و نه «جوکاستا» از نظر قانونی گناهکار نیستند، چون اعمال خود را بدون آگاهی به انجام می رسانند. با این حال، احساس گناه و شرم عمیق در آن ها به خاطر سرپیچی از دو قاعده‌ی اساسی در تمدن انسان—تابوهای مربوط به رابطه‌ی جنسی با خانواده و به قتل رساندن والدین—کافی است تا «جوکاستا» و «ادیپ» را وادار به آخرین اقدام آن ها در نمایشنامه کند. 




حقیقت

کارهای ناپسندی که به نابودی «ادیپ» می انجامد، در واقع مدت ها پیش از آغاز نمایشنامه رقم خورده است: از مرگ «پادشاه لایوس» سال ها گذشته است، «ادیپ» برای مدتی فرمانروایی کرده، و ازدواجش با «جوکاستا» چهار فرزند را به وجود آورده است. ممکن بود آن ها به واسطه‌ی ناآگاهی خود از حقیقت رویدادها بدون مشکل به زندگی‌شان ادامه دهند، البته اگر طاعون به «تِبِس» نرسیده بود و «اوراکل» دستور نداده بود که قاتل «پادشاه لایوس» باید پیدا شود. 

در هر نقطه از مسیر «ادیپ» برای کشف حقیقت، اطرافیان تمایل چندانی به صحبت کردن در این باره ندارند و بسیاری از آن ها تلاش می کنند به او بگویند که بهتر است گذشته را به حال خود رها کند. «کرِئون» پیشنهاد می کند که بهتر است پشت درهای بسته و نه در مقابل همگان در مورد «اوراکل» گفت‌وگو کنند، اما «ادیپ» می خواهد نشان دهد که هیچ هراسی از برملا شدن حقیقت ندارد و مایل نیست هیچ رازی را از مردمش پنهان کند.

«تیرِسیاس» از بیان دانسته هایش خودداری می کند، و تنها زمانی به حرف می آید که با دشنام و اتهامِ خیانت روبه‌رو می شود. «جوکاستا» به «ادیپ» التماس می کند که تحقیقات و بازجویی هایش را متوقف کند. چوپان کهنسال آخرین قطعات پازل را تنها زمانی در اختیار «ادیپ» قرار می دهد که با تهدید مرگ مواجه می شود. «ادیپ» به واسطه‌ی تلاش های خود برای آشکار کردن حقیقت و نجات مردمش از طاعون، به نوعی به دادستانِ پرونده‌ی خود تبدیل می شود—و درنهایت نقش قاضی و مجازات‌کننده‌ی خویش را بر عهده می گیرد.





مقالات مرتبط با "بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»"
بررسی کتاب «دوست باهوش من» اثر «النا فرانته»
بررسی کتاب «دوست باهوش من» اثر «النا فرانته»

رمان «دوست باهوش من» موضوعات زیادی را مورد توجه قرار می دهد، اما در بطن روایت، دوستی عمیق و چندوجهی میان «النا گرکو» و «رافائلا چِرولو» قرار دارد.

حقایقی درباره زندگی «ارنست همینگوی»
حقایقی درباره زندگی «ارنست همینگوی»

با این مطلب همراه شوید تا درباره‌ی خالق آثار درخشانی همچون «پیرمرد و دریا» و «زنگ ها برای که به صدا درمی آید» بیشتر بدانیم.

حلقه‌ی مهربانی کتاب؛ جایی که هر کتاب، نوری تازه می‌افروزد.
حلقه‌ی مهربانی کتاب؛ جایی که هر کتاب، نوری تازه می‌افروزد.

در این پویش، که با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور آغاز شده است، مخاطبان ایران‌کتاب می‌توانند کتاب‌های اهدایی خود را برای ارسال مستقیم به یکی از ۳۰۰ کتابخانه در ۳۰۰ شهر کشور انتخاب کنند.

نگاهی به روتین روزانه برخی از نویسندگان بزرگ
نگاهی به روتین روزانه برخی از نویسندگان بزرگ

در این مطلب به روتین های روزانه‌ی تعدادی از شناخته‌شده‌ترین و موفق‌ترین نویسندگان، از گذشته و اکنون، می پردازیم.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»" ثبت می‌کند