هرتا مولر، نویسنده‌ای آلمانی زبان با افکاری آزادی خواه



هرتا مولر یک نویسنده آلمانی زبان است که در سال 2009 توانسته جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد و این یک افتخار بزرگ برای او محسوب می‌شود.

هرتا مولر یک نویسنده آلمانی زبان است. او در زمینه استبداد و خفخان سیاسی فعالیت بسیار زیادی داشته. افکار او را می‌توان در 18 اثری که خلق کرده، شاهد بود. هرتا مولر حدود 70 سال سن دارد. به همین دلیل دوران استبداد آلمان را با پوست و استخوان خود درک کرده. همچنین وی در یکی از روستا‌های رومانی ساکن بوده و در آنجا جزء اقلیت‌ها به شمار می‌آمده. به همین دلیل از نزدیک شاهد تبعیض‌ها و مشکلات حکومت‌های دیکتاتوری بوده. اکثر آثار او در زما نیکلای چائوشسکو نوشته شده. در آثار او می‌توان وضعیت حکومت دیکتاتوری نیکلای چائوشسکو را به خوبی درک کرد. حال با ما همراه شوید تا هرتا مولر، این نویسنده زن با جسارت را بهتر بشناسید.

 

هرتا مولر کیست؟ 

هرتا مولر یک نویسنده، شاعر و مقاله نویس معروف آلمانی زبان است. شاید از خودتان بپرسید که چرا بارها و بارها او را آلمانی زبان و نه آلمانی خطاب می‌کنیم؟ در ادامه خواهید دید که هرتا مولر در یک روستای آلمانی زبان، واقع در غرب رومانی به دنیا آمده. به همین دلیل از نظر شناسنامه‌ای، او یک رومانیایی محسوب می‌شود. در حالی که تمام آثار او به زبان آلمانی نوشته شده. یکی از نکات جالب توجه و منحصر به فرد در مورد مولر نیز همین است. کسی که انگار ریشه در آب دارد. کسی که دارای دو ملیت است اما هیچ خانه‌ای ندارد. در آثار او عدم هویت ملی و خانه به دوشی فریاد می‌زند. به همین دلیل است که منتقدان ادبی، به آثار او علاقه‌مند هستند. 

جای تاسف دارد که یک نفر چنین زندگی سختی را تجربه کند. زمانی که هیچ کس شما را از خود نداند، واقعا حس غریبگی تمام وجود انسان را فرا می‌گیرد. مردم رومانی او را یک آلمانی می‌دانستند، زیرا او به زبان آلمانی صحبت می‌کرد. به همین دلیل هرتا در کشور و زادگاه خود یک غریبه بود. در عین حال، مردم آلمان نیز او را رومانیایی می‌داسنتند. زیرا در رومانی به دنیا آمده بود و تنها زبان آلمانی را به ارث برده. در حقیقت زندگی او هیچ وقت ساده نبوده. 

 

اگر در صفحات زندگی هرتا مولر کمی بگردید، خواهید دید که زندگی بسیار سطح پایینی از نظر وضعیت مالی داشته. با این حال پدربزرگ هرتا، یک کشاورز، ملاک و تاجر بسیار بزرگ و پر آوازه در رومانی به شمار می‌آمده. اما متاسفانه بعد از جنگ جهانی دوم و روی کار آمدن حکومت رومانی، تمامی املاک او توسط دولت کمونیست مصادره شدند. مادر او به مدت پنج سال در اردوگاه کار اجباری روسیه زندگی می‌کرد. از این رو می‌توان گفت که وضعیت مالی و روحی خانواده از لحظه تولد هرتا مولر بسیار نا به سامان بوده. همچنین پدر مولر هم در دوران جنگ، یک افسر نازی بود. به همین دلیل سراسر وجود او را می‌توان لبریز از حکومت ستمگر زمان دانست.

هرتا در دوران اوج خفخان درس خود را در دانشگاه آغاز کرد. او علاقه زیادی به نوشتن داشت و از طرف تنفر تمام وجود او را فرا گرفته بود. به همین دلیل در همان دوران عضو گروهی با نام Aktionsgruppe Banat شد. گروهی از نویسندگان که در حمایت از آزادی بیان و آزادی فردی می‌نوشتند. اما به دلیل اینکه او بر علیه حکومت می‌نوشت، با چاپ آثار او مخالفت می‌شد. 

هرتا در آثار خود تلاش می‌کند تا زندگی داخل رومانی را به تصور بکشد. آثار او کاملا رنگ و بوی حقیقت دارند. به همین دلیل توانست در سال 2009، جایزه نوبل ادبیات را به خود اختصاص دهد. کمیته اهدای جوایز نوبل ادبیات در وصف او چنین گفتند که :

آثار هرتا مولر، چه نثر و چه شعر، روایتی حقیقی از زندگی در دوران سلطه یک حکومت استبدادی و دیکتاتوری است.

 

کودکی و نوجوانی هرتا مولر 

هرتا مولر در 17 آگوست سال 1953 در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد. هرتا و خانواده‌اش، جزء اقلیت‌های آلمانی زبان رومانی به حساب می‌آمدند. به همین خاطر حتی از همان دوران کودکی، کمتر کسی ترجیح می‌داد تا با او ارتباط برقرار کند. همانطور که به صورت مختصر اشاره کردیم، خانواده هرتا گذشته بسیار سختی را پشت سر گذشته بودند. پدر بزرگ هرتا یک مزرعه دار و تاجر بسیار بزرگ بوده و ملک و املاک زیادی را به ارث باقی گذاشته بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم و روی کار آمدن حکومت کمونیست، تمامی املاک او به زور مصادره شد. این باعث شد تا خانواده هرتا در فقر مطلق زندگی خود را ادامه دهند. اما متاسفانه گذشته سخت، باعث نمی‌شد تا آینده راحتی انتظار این خانواده را بکشد. 

مادر هرتا در دوران جنگ به پنج سال کار در اردوگاه اجباری روسیه محکوم شد. از طرف دیگر پدر او یک کارگر مزرعه و یک الکلی بود. او مدتی کوتاه را به تنهایی با پدرش زندگی کرد. اما پدر او نیز به صورت داوطلبانه در دوران جنگ، به ارتش نازی آلمان‌ها پیوست. پس از جنگ پدر او توسط انگلیس‌ها دستگیر شد و مدت زیادی را در زندان‌های انگلیس‌ها سپری کرد. اما در نهایت پس از گذشت مدتی طولانی، توانست آزادی خود را به دست آورد. پس از اینکه به رومانی بازگشت، زندگی خود را به عنوان یک راننده کامیون ادامه داد. 

هرتا پس از اینکه کمی بزرگ شد و به درک نسبتا کاملی از وضعیت سیاسی جامعه رسید، پدر خود را برای همکاری با ارتش نازی به شدت محکوم کرد. او همیشه بر این باور بود که چرا مادرش به همراه زنان بی‌گناه دیگر، باید به اردوگاه کار اجباری در روسیه فرستاده می‌شدند؟ همین موضوع باعث شده تا آثار هرتا اینقدر دلنشین باشند. زیرا تمام مسائلی که در مورد آن صحبت می‌کند و می‌نویسد، خاطراتی بوده که با تمان وجود خود آنها را درک کرده است. گاهی نویسنده‌ها از مسائلی صحبت می‌کنند که تنها شنیده‌اند. اما هرتا مولر هر چیزی که بیان کرده، مسائلی بوده که شاید بیش از هرکسی در دنیا، خودش درگیر آنها بوده. 

در نهایت با تمام مشکلات خانوادگی و معیشتی، هرتا مولر توانست تحصیلات خود را در دبیرستان Nikolaus Lenau به پایان برساند. این یک مدرسه آلمانی زبان بود که در Timisoara قرار داشت. او در سال 1973 فارق التحصیل شد و تازه قرار بود تا با زندگی واقعی رو به رو شود. او آلمانی زبان بود اما در مدارس رومانی باید حتما زبان رومانیایی را نیز می‌آموخت. 

در همان سال 1973 و پس از فارق التحصیلی، او وارد دانشگاه Timisoara شد. او در دانشگاه در مورد زبان آلمانی و ادبیات رومانیایی تحقیق کرد. پس از آن به پروهی به نام Aktionsgruppe Banat پیوست و این نقطه عطفی بر فعالیت سیاسی وی شد. این گروه یک گروه مبارزاتی و مخالف دولت دیکتاتوری به شمار می‌آمد. 

پس از فارق التحصیل شدنش از دانشگاه، هرتا مترجم یک کارخانه مهندسی شد. او به دلیل اینکه بر زبان آلمانی و رومانیایی تسلط کامل داشت، به هرتا پیشنهاد یک شغل دولتی داده شد. دولت از او خواست تا به پلیس امنیت بپیوندد و جاسوسی هم کلاسی‌ها و مهمان‌های خارجی را کند. هرتا به شدت با این موضوع مخالفت کرد و دست رد به سینه دولت زد. اما دولت کومونیست دولتی نبود که با پاسخ منفی کنار بیاید. به همین دلیل ترتیبی داد تا او را از شغلش اخراج کنند. در نهایت سال 1977 او از شغلش اخراج شد. 

پس از آن او زندگی خود را به عنوان یک مربی مهد کودک ادامه داد و چون درآمد کمی داشت، تدریس زبان آلمانی را نیز انجام می‌داد. او در دوران زندگی خود شغل‌های متفاوتی را امتحان کرد، اما در نهایت هیچ گاه زیر بار دیکتاتوری کمر خم نکرد و به نویسندگی خود ادامه داد. 

 

 

هرتا مولر، یک نویسنده حرفه‌ای و مشهور آلمانی زبان 

سال 1982 را می‌توان شروع کار حرفه‌ای هرتا مولر دانست. او در این سال اولین کتاب خود را با نام Nadris منتشر کرد. در این کتاب داستان‌های کوتاهی کنار هم جمع آوری شده بود که خود هرتا راوی آنها به حساب می‌آمد. مرکزیت این کتاب، زندگی روستایی رومانی است و زمان آن به اواسط قرن بیستم باز می‌گردد. با وجود اینکه کتاب اصلی در رومانی چاپ شد، اما به شدت مورد سانسور قرار گرفت. به همین دلیل هرتا تصمیم گرفت تا نسخه اصلی و بدون سانسور کتاب را به صورت قاچاقی روانه آلمان کند. در سال 1984 بود که اولین بار نسخه سانسور نشده کتاب هرتا در آلمان به چاپ رسید و همین موضوع باعث شهرت هرتا شد. 

دقیقا در همان سال، یعنی سال 1984، کتاب دوم خود یعنی تانگوی غم انگیز را به چاپ رساند. این کتاب نیز در مورد سرکوب و خفخان سیاسی بود و در رومانی به چاپ رسید. جالب است که هرتا در این کتاب نامی از روستای خاصی نبرده. اما در مورد روستایی کوچک آلمانی زبان صحبت می‌کند. بسیاری از منتقدان بر این باور هستند که او دقیقا روستای خود را مثال زده اما برای جلوگیری از سانسور نام آن را عوض کرده تا ناشران متوجه این نشوند. 

اما با این وجود، به دلیل آنکه مولر در این کتاب در مورد رژیم دیکتاتوری نیکلای چائوشسکو نوشته، اجازه چاپ کتاب تانگوی غم انگیز نیز به او در رومانی داده نشد. علاوه بر آن، بارها و بارها او و خانواده‌اش را به اشکال مختلف تهدید کردند. به همین دلیل بود که هارتا مولر و همسرش ریچارد واگنر، نویسنده معروف، تصمیم به مهاجرت گرفتند. اما با خروج آنها از کشور مخالفت شد. در حقیقت انگار که آنها در کشور خود زندانی بودند. 
پس از گذشت مدتی، به دلیل اینکه آثار هرتا مولر بر علیه رژیم دیکتاتوری نیکلای چائوشسکو بود، به صورت کلی چاپ تمامی کتب هرتا در رومانی غیر قانونی اعلام شد. اما هرتا مولر شخصیت بسیار قدرتمندی داشت و دست از تلاش نمی‌کشید. به همین دلیل نه تنها تسلیم نشد، بلکه نوشتن کتاب سوم خود را نیز آغاز کرد. او در سال 1986 میلادی توانست کتاب سوم خود را بنویسد و در آلمان غربی چاپ کند. پس از 3 سال، این کتاب به انگلیسی ترجمه شد و به نام گذرنامه در سال 1989 به انتشار رسید. 


دولت نیکلای چائوشسکو که دریافت قادر به مهار کردن این زن با جسارت نیست، در 29 فوریه سال 1987، اجازه مهاجرت این زوج نویسنده را صادر کرد. اما با این حال افراد دولتی دردسر‌های زیادی را برای آنها ایجاد کردند. نهایتا هرتا و همسرش توانستند رومانی را ترک کنند و به آلمان غربی نقل مکان نمایند. در همین سال، او کتابی با نام "فوریه با پای برهنه" را در آلمان غربی منتشر کرد. 

سال پس از آن، یعنی 1988، به او پیشنهاد کار در دانشگاه داده شد. این داشنگاه در آلمان بود و از او خواستند تا به عنوان مدرس مهمان فعالیت کند. او این پست را پذیرفت و همین باعث شد تا دانشگاه‌های خارجی دیگر نیز به او درخواست همکاری دهند. حضور هرتا در دانشگاه باعث شد تا به افتخارات زیادی دست پیدا کند. همچنین عضویت او در فرهنگستان شعر و ادب آلمان در سال 1995 تایید شد. با وجود اینکه در این دوران او مشغول تدریس در دانشگاه بوده، اما نباید تصور کنید که دست از نویسندگی و سرکوب دولت‌های دیکتاتوری کشیده. 

او در تمامی این مدت روی بیش از 25 اثر مختلف کار کرده. این 25 اثر به نثر و شعر هستند. جالب است بدانید که امروزه کتب او را به چندین و چند زبان مختلف ترجمه کرده‌اند و در کشورهای مختلف به چاپ رسیده‌اند. 

 

معرفی آثار مهم هرتا مولر

سرزمین گوجه‌های سبز 

این کتاب در سال 1994 و توسط Rowohlt Verlag به چاپ رسید. قطعا سرزمین گوجه‌های سبز را می‌توان مهم‌ترین و مشهور‌ترین اثر هرتا مولر دانست. این کتاب در مورد اقلیت آلمانی زبانی است که تحت دیکتاتوری جماهیر رومانی و قوانین کومونیست زندگی می‌کنند. اولین بار این کتاب به زبان آلمانی منتشر شد. سپس در سال 1998 آن را به زبان انگلیسی ترجمه کردند. جالب است بدانید که این کتاب توانسته جایزه ی ایمپک دوبلین را کسب کند.


 

فرشته گرسنگی 

این کتاب در سال 2009 منتشر شده و یکی دیگر از آثار مهم و معروف هرتا به شمار می‌آید. این کتاب در 304 صفحه نوشته شده و به شکل نثر مسجع است. در سال 2012 این کتاب را به انگلیسی ترجمه کردند. کتاب فرشته گرسنگی نیز دقیقا راوی زندگی مردم اقلیت آلمانی تحت تسلط حکومت کومونیستی است. این کتاب با عنوان «اردوگاه عذاب» به فارسی ترجمه شده است. 

 

سفر با یک پا سال انتشار: 1989 

قرار ملاقات، سال انتشار 1997

پس از آن، روباه شکارچی بود، سال انتشار: 1992

 

جوایز و موفقیت‌های هرتا مولر

هرتا مولر اولین بار در سال 1981 از کمیته ادبیات تمسوار توانست جایزه مهمی را کسب کند و این آغازی بر کسب افتخارات دیگر او بود. 
جایزه Roswitha  در سال 1990 
جایزه Kleist در سال 1994
جایزه Aristeion در سال 1995 
جایزه بین المللی IMPAC Dublin در سال 1998 
جایزه Wurth برای برترین نویسنده اروپا 
جایزه Walter- hansenclever در سال 2006

نهایتا در سال 2009، هرتا به مهم‌ترین موفقیت خود در تمام عمرش دست پیدا می‌کند. او توانست در سال 2009، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. جالب است بدانید که در همان سال، او توانست به خاطر کتاب فرشتگان گرسنگی (اردوگاه عذاب) ، جایزه حقوق بشر Franz Werfel  را دریافت کند. 

 

 

زندگی شخصی و میراث به جای مانده از هرتا مولر 

همانطور که اشاره کردیم، هرتا مولر در رومانی با نویسنده معروف، ریچارد واگنر ازدواج کرد. این دو با هم رومانی را ترک کردند و در برلین غربی ساکن شدند. اما در نهایت سال 1990 طلاق گرفتند. اما این پایان رابطه عاشقانه برای هرتا نبود. هرتا با هری مرکل در سال 1988 آشنا شده بود و پس از طلاقش از واگنر، با وی ازدواج کرد. این زوج هنوز هم با هم به خوبی و خوشی در برلین زندگی می‌کنند. 

نکات کمتر شنید شده در مورد هرتا مولر 

جالب است بدانید که نام هرتا، نام دوست مادرش بوده. هرتا و مادرش در اردوگاه کار اجباری روسیه با هم دوست بودند. اما هرتا به اندازه مادرش خوش شانس نبود و جانش را در همین اردوگاه از دست داد. به همین خاطر بود که مادر هرتا مولر تصمیم گرفت که نام فرزندش را هرتا بگذارد. او در لحظه مرگ دوستش هرتا، به وی چنین قولی داد. جالب است بدانید که هرتا مولر، بارها و بارها در مصاحبه‌های مختلف اذعان داشته که هیچ‌گاه نمی‌خواسته یک نویسنده شود. در دوران کودکی، حتی یک نسخه کتب هم در خانه آنها وجود نداشته. به همین دلیل هیچ علاقه‌ای به نویسندگی نیز در او شکل نگرفته. اما او نویسندگی را به عنوان یک راوی قصه زندگی خود انتخاب کرد و به جایگاهی که الان شاهد هستیم رسید.