کتاب ندای درون

The Sound Inside
  • 15 % تخفیف
    92,000 | 78,200 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نشر نی نشر نی
    نویسنده:
کد کتاب : 119309
مترجم :
شابک : 978-6220604365
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 77
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 19 اردیبهشت

معرفی کتاب ندای درون اثر ادم رپ

«ندای درون» عنوان نمایشنامه‌ای با دو شخصیت‌محوری است که توسط ادم رپ نوشته شده است. ادم رپ نویسنده‌ی خوش‌نام امریکایی، پیش‌ از این در سال 2006 با نمایشنامه‌ی Red Light Winter نامزد و فینالیست جایزه‌ی معروف پولیتزر شده است.
نمایش با بلا آغاز می‌شود. او زنی میان‌سال و استاد نویسندگی خلاق در یکی از دانشگاه‌های امریکا است که در کلاس توجهش به یکی از دانشجویان جلب می‌شود. کریستوفر جوان هنجارگریزی است که در ابتدا با بلا دچار تنش می‌شود؛ ولی در ادامه رابطه‌شان دچار تغییر می‌شود. کریستوفر در حال نوشتن یک رمان است و به طور مداوم با بلا از پیشرفت رمان صحبت می‌کند. بلا یک معلم است با تمام ویژگی‌های یک معلم کامل اما چیزی که در کریستوفر می‌بیند تنها یک شاگرد نیست؛ بلا به‌نوعی تصوری عمومی از یک نویسنده را به طور تمام‌وکمال در کریستوفر باز می‌شناسد. گویا کریستوفر تجلی تمام شنیده‌ها و خوانده‌هایی است که خانم معلم پیش از آن خوانده بود و به دیگران درس می‌داد.
نمایشنامه با تعلیق زیادی پیش می‌رود و روند تحول در شخصیت‌ها کامل می‌شود. در این اثر نمایشی تصویر عامی که از هنر و هنرمند وجود دارد نشان داده می‌شود و تا حدودی زیر سوال می‌رود.
شاید نزدیک‌ترین جهان به این اثر نمایشی، جهان داستایوفسکی باشد؛ حتی در خود داستان هم از داستایوفسکی نام‌ برده می‌شود و کریستوفر علاقه‌اش را به راسکولنیکوف و ماجرایش با پیرزن طماع ابراز می‌کند و می‌گوید دوست دارد روزی شبیه به این اثر را خلق کند.

کتاب ندای درون

ادم رپ
آدام رپ (زاده ۱۵ ژوئن ۱۹۶۸) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، موسیقی‌دان و کارگردان آمریکایی است.نمایشنامه او Red Light Winter در سال 2006 فینالیست جایزه پولیتزر شد.
قسمت هایی از کتاب ندای درون (لذت متن)
بحث کردن راجع به راسکولنیکوف هیچ وقت کسل کننده نمی شه… یه روز که کل کلاس درگیر بحث داغی در مورد قتل پیرزن نزولخوار و خواهرش بود، به محض این که وقفه ی کوتاهی پیش اومد یکی از پسرهای جوون کلاس به اسم کریستوفر دان گفت: «من هم یه روز لحظه ای مثل اینو خلق می کنم.» ص 19-20