1. خانه
  2. /
  3. کتاب لاپوونا

کتاب لاپوونا

نویسنده: آتوسا مشفق
3.4 از 1 رأی

کتاب لاپوونا

Lapvona
٪15
300000
255000
معرفی کتاب لاپوونا
«لاپوونا» پنجمین رمان نویسنده تحسین‌شده آمریکایی آتوسا مشفق است که در ژوئن ۲۰۲۲ توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد. مشفق که به خاطر کاوش‌های بی‌وقفه‌اش در مورد فساد و پیچیدگی‌های روانی انسان شناخته می‌شود، در فضایی قرون وسطایی به خلق داستانی تاریک و تمثیلی می‌پردازد که مضامین قدرت، ایمان و جنبه‌های عجیب و غریب طبیعت انسان را بررسی می‌کند. این رمان که در یک ملک خیالی اتفاق می‌افتد، به زندگی ساکنان آن می‌پردازد و جهانی مملو از رنج، فساد و ابهام اخلاقی را آشکار می‌کند.
محور روایت، مارک، پسری ۱۳ ساله با نقص جسمی و رشد ناکافی عاطفی است که با پدر چوپان بدرفتارش، جود، در روستای لاپوونا زندگی می‌کند. زندگی مارک با درد و شور مذهبی مشخص می‌شود و معتقد است که رنج‌هایش او را به خدا نزدیک‌تر می‌کند. تنها مایه آرامش او اینا، یک شفادهنده نابینای روستایی است که در نوزادی از او پرستاری می‌کرد. پس از یک حادثه غم‌انگیز که در آن مارک باعث مرگ یعقوب، پسر ویلیام، ارباب محلی، می‌شود، ویلیام او را به عنوان جایگزین به سرپرستی می‌گیرد. این گذار، مارک را در معرض انحطاط و ظلم طبقه حاکم قرار می‌دهد و درک او از اخلاق و اراده الهی را پیچیده‌تر می‌کند. همزمان با تحمل قحطی و سختی در روستا، داستان در پنج فصل روایت می‌شود و عمق فساد انسانی و پیچیدگی‌های ایمان و پویایی قدرت را آشکار می‌کند.
مضامین مهمی که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد:
قدرت و فساد: این رمان به بررسی تأثیر فاسدکننده قدرت می‌پردازد، همانطور که در استثمار لرد ویلیام از رعایای خود و فساد اخلاقی در طبقه حاکم دیده می‌شود.
ایمان و رنج: اعتقاد مارک مبنی بر اینکه رنج راهی به سوی لطف الهی است، رابطه پیچیده بین دین و درد را برجسته می‌کند و نقش ایمان را در توجیه رنج انسان زیر سوال می‌برد.
گروتسک و بدن انسان: مشفق از به تصویر کشیدن کارکردها و زوال بدن ابایی ندارد و از گروتسک برای تأمل در مورد وضعیت انسان و تابوهای اجتماعی استفاده می‌کند.
انزوا و ارتباط: شخصیت‌های رمان لاپوونا با انزوا دست و پنجه نرم می‌کنند و در جهانی که اغلب همدلی و درک را از آنها دریغ می‌کند، به دنبال ارتباط هستند.
«لاپوونا» نقدهای متفاوتی دریافت کرد، برخی داستان‌سرایی جسورانه مشفق را ستودند و برخی دیگر از سیاهی بی‌رحمانه آن انتقاد کردند. گاردین آن را "یک افسانه تلخ" توصیف کرد که خوانندگان را با تصویرسازی بی‌چون و چرای رذایل انسانی به چالش می‌کشد. NPR به "سادیسم و ​​تعفن" رمان اشاره کرد و به تصویرسازی واضح آن از یک دنیای قرون وسطایی بی‌رحم اذعان داشت. با وجود نظرات تفرقه‌انگیز، «لاپوونا» به عنوان گواهی بر تعهد مشفق به کاوش در جنبه‌های تاریک‌تر بشریت از طریق ادبیات شناخته می‌شود.
رمان «لاپوونا» اثر آتوسا مشفق، کاوشی جسورانه در روان انسان است که در پس‌زمینه‌ای از سختی‌ها و ابهامات اخلاقی قرون وسطایی قرار دارد. این رمان از طریق شخصیت‌های پیچیده و روایت بی‌باکانه‌اش، خوانندگان را به رویارویی با حقایق ناخوشایندی درباره قدرت، ایمان و ظرفیت انسان برای ظلم و ستم و انعطاف‌پذیری دعوت می‌کند.
درباره آتوسا مشفق
درباره آتوسا مشفق
آتسا مشفقیک نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است. مشفق که مادرش اهل کشور کرواسی و پدرش ایرانی است در بوستون آمریکا متولد شده است. کتاب آیلین(eileen) در ایران به وسیله ی چهار نشر مختلف ترجمه شده است.
قسمت هایی از کتاب لاپوونا

لیسپت بدون حرف زدن بلند شد، بیرون رفت و در را بست. وقتی از پله‌ها پایین می‌رفت و از وسط سالن بزرگ عبور می‌کرد، راهرو ساکت بود. برای روشن کردن مسیرش نیازی به شمع نداشت. او عمارت را مثل کف دستش می‌شناخت و وقتی‌که از گوشه‌کنارهای قدیمی، راهروها، پایین پله‌ها، بالای پله‌ها و تمام چهارچوب‌ها عبور می‌کرد، هیچ‌وقت به آنجا به‌عنوان یک مکان فکر نمی‌کرد، بلکه آن را تنها مکان موجود می‌پنداشت. لیسپت، مثل کلود هیچ‌وقت از تپه دورتر نرفته بود. لوکا رفته بود؛ در‌ضمن کارگران اصطبل هم گاهی به لاپوونا می‌رفتند، اما هرگز درباره‌اش حرف نمی‌زدند؛ دربارۀ چیزهایی که دیده بودند. لیسپت هیچ‌گونه حس کنجکاوی‌در این مورد نداشت. او ترجیح می‌داد بمیرد تا اینکه بخواهد به روستایی برود که هیچ‌کس آنجا او را نمی‌شناسد و همه بیهوده رنج می‌برند. از آشپزخانه عبور کرد و از پله‌ها به داخل زیرزمین رفت؛ جایی که کلم در آنجا آب‌پز می‌شد. گرسنه بود و ازآنجایی‌که می‌توانست بی‌قراری دستانش را موقع دعا کردن احساس کند، این گرسنگی را فهمید. او خوردن را به‌منزلۀ بخشی از تشریفات مذهبی و عبادت می‌پنداشت. خدا لایتناهی بود؛ خوردن بیش از یک برگ کلم، درست مثل خواستن اثبات خدا از خود خدا، طمع‌کاری به‌حساب می‌آمد. چیزی در مردم وجود داشت که لیسپت بیشتر از هر چیزی از آن متنفر بود؛ اینکه مردم توقع داشتند ایمان بی‌رنج و بی‌دردسر باشد؛ همان‌طور که مارک چنین خیالی دربارۀ ایمان داشت. انگار ایمان نیازی به سعی و تلاش نداشت. انگار هرکسی می‌توانست خود را تازیانه بزند و ادعا کند باایمان است. ایمان حقیقی از طریق ترک لذت‌های نفس به دست می‌آمد. لیسپت حتی اگر ذره‌ای گردوغبار را به‌عنوان غذایش انتخاب می‌کرد، می‌توانست با آن زنده بماند. او خدمتکاران دیگر را مسخره می‌کرد که حین آشپزی و برداشتن پسماندهای روی میز، چیزی می‌خوردند و سرخود از درخت‌ها میوه می‌چیدند. لیسپت چنین کارهایی نمی‌کرد. او فکر می‌کرد که شاید چون چیزهای خیلی کمی می‌خواهد، خدا بیشتر دوستش دارد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب لاپوونا" ثبت می‌کند