کتاب احمد شاملو - شعر زمان ما

Ahmad Shamlu
کد کتاب : 14126
شابک : 978-9646736283
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 332
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 19
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب احمد شاملو - شعر زمان ما اثر احمد شاملو

محمد حقوقی شاعر و منتقد ادبی زاده 1316 در اصفهان است. مجموعه کتاب های شعر زمان ما به قلم محمد حقوقی و توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. در جلد اولی این مجموعه به آثار احمد شاملو پرداخته شده. در این کتاب برترین آثار شاملو گرداوری شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده در این کتاب ابعاد مختلف شعر و جهان بینی شاملو را برای خواننده می شکافد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. این کتاب شامل سه بخش است، بخش نخست: مقدمه (شامل همه ی جوانب کار شاعر)، بخش دوم: متن (شامل موفق ترین اشعار شاعر) و بخش سوم: موخره: (شامل تفسیر و تحلیل آثار مهم شاعر).

قسمت عمده مطالب این کتاب بر گرفته از مقاله ی( از هوای تازه تا ققنوس در باران) چاپ شده در جنگ چهارم اصفهان سال 1346 می باشد، به جز چند تفسیر تازه و توضیحات که در مقدمات هریک از فصول اضافه شده است. همچنین در مقدمه کتاب ذکر شده که احمد شاملو با بعضی از نظریات وارد در این کتاب موافق نبوده.

از خوبی های این کتاب این است که امکان آشنایی خواننده را با شاملو و جهان اشعارش فراهم می کند، چیزی که شاید نتوان به سادگی و از میان مجموعه شعر های مختلف وی، چنین منظم و دقیق به چنگ آورد.

کتاب احمد شاملو - شعر زمان ما

احمد شاملو
احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد یا الف. صبح، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام می شد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. . شاملو علاوه بر شعر، فعالیت هایی مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمه هایی شناخته شده دارد. مجموعهٔ کتاب کوچه او بزرگ ترین اثر پژوهشی...
دسته بندی های کتاب احمد شاملو - شعر زمان ما
قسمت هایی از کتاب احمد شاملو - شعر زمان ما (لذت متن)
دردا دردا که مرگ نه مردن شمع و نه بازماندن ساعت است، نه استراحت آغوش زنی که در رجعت جاودانه بازش یابی، نه لیموی پر آبی که می مکی تا آنجه دور افکندنی ست تفاله ئی بیش نباشد: تجربه ایست غم انگیز غم انگیز به سال ها و به سال ها و به سال ها... وقتی که گرداگرد تو را مردگانی زیبا فراگرفته اند یا محتضرانی آشنا که تو را بدیشان بسته اند باز زنجیر های رسمی شناس نامه ها و اوراق هویت وکاغذهائی که از بسیاری تمبرها و مهرها و مرکبی که به خوردشان رفته است سنگین شده است- وثتی که پیرامون تو چانه ها دمی از جنبش باز نمی ماند بی آنکه از تمامی صداها یک صدا آشنای تو باشد. وقتی که درد ها از حسادت های حقیر برنمیگذرد و پرسش ها همه در محور رو ده هاست... آری مرگ؛مرگ انتظاری خوف انگیز است؛ انتظاری که بیرحمانه به طول می انجامد

دوستش می دارم چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی - شهر همه بیگانگی و عداوت است هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم تنهائی غم انگیزش را در می یابم اندوهش غروبی دلگیر است در غربت و تنهایی همچنان که شادیش طلوع همه آفتاب هاست و صبحانه و نان گرم و پنجره ئی که صبحگا هان به هوای پاک گشوده می شود وطراوت شمعدانی ها در پاشویه حوض