کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی

The Origin of Consciousness in the Breakdown of the Bicameral Mind
کد کتاب : 14846
مترجم : سعید همایونی
شابک : 978-9643129484
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 496
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1976
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 22 مهر

خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی
The Origin of Consciousness in the Breakdown of the Bicameral Mind
(کتاب یکم، دوم، سوم)
  • 15 % تخفیف
    570,000 | 484,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: آگه آگه
    نویسنده:
کد کتاب : 30242
مترجم :
شابک : 978-9643291341
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 516
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1976
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 21
زودترین زمان ارسال : 22 مهر

معرفی کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی اثر جولین جینز

کتاب "منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی"، بر گرفته از پایان نامه ی بحث برانگیز "جولین جینز" است که معتقد است ، آگاهی بشر از زمان تکامل حیوانات شروع نشده بلکه در عوض روندی بر مبنای یادگیری است که در حدود سه هزار سال پیش به وجود آمده و هنوز در حال پیشرفت و گسترش است. "منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی" از سه بخش اساسی تشکیل شده است . "جولین جینز" بیان می کند که انسان های دوران باستان صداهایی می شنیدند که آن ها را به وحی خدایان نسبت می دادند و به بررسی این ساختار ذهنی می پردازد. پیامدهای این پارادایم علمی تحول آفرین، تقریبا به تمام جنبه های مختلف نظیر روانشناسی ، تاریخ، فرهنگ ، دین و آینده ی ما ورود می کند . "ذهن دو ساحتی " یک فرضیه در روانشناسی است که طبق استدلال آن ذهن انسان در وضعیتی دوگانه عمل می کند. اصطلاح " ذهن دوساحتی" توسط "جولین جینز" ابداع شده است و او در کتاب "منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی" این مسئله را تشریح می کند که حالت طبیعی ذهن انسان بر اساس یک ذهنیت دوقلو فعالیت می نماید.
""جولین جینز" ذهنیت دو قلو را وضعیت روانی می داند، که در آن تجربیات و خاطرات نیمکره ی راست مغز از طریق توهم شنیداری به نیمکره چپ منتقل می شوند و این مسئله یکی از عملکرد های جانبی مغز است؛ با این حال هر نیمه از مغز نرمال انسان به طور مداوم از طریق مجموعه ی گسترده ای از عصب هایی که بین دو نیمکره ی مغز با دیگران ارتباط برقرار می کند. این بحث جذاب به طور کامل برای خوانندگان تشریح شده و با نگارشی قابل فهم در اختیار دوست داران روانشناسی قرار گرفته است.

کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی


ویژگی های کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی

برنده جایزه کتاب ملی سال 1978

جولین جینز
جولیان جینز (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۲۰ - درگذشت ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷) روان‌شناس آمریکایی بود که بیش از همه با کتابش با نام "خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی"(۱۹۷۶) شناخته شده‌است. او در این کتاب به طرح این نظریه پرداخت که انسان‌های عصر باستان آگاهی نداشته‌اند، اما به جای آن، رفتار ایشان توسط توهمات شنیداری جهت داده می‌شده‌است.آنها این توهمات شنیداری را به عنوان صدای سرور، پادشاه یا خدایان تعبیر می‌کرده‌اند. جینز به طرح این مسئله پرداخت که تغییر از این روش تفک...
دسته بندی های کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
نکوداشت های کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
When Julian Jaynes . . . speculates that until late in the twentieth millennium b.c. men had no consciousness but were automatically obeying the voices of the gods, we are astounded but compelled to follow this remarkable thesis.
وقتی جولیان جینز ... گمان می برد که تا اواخر هزاره بیستم قبل میلاد، انسان ها آگاهی نداشتند بلکه به طور خودکار از صدای خدایان پیروی می کردند ، حیرت زده می شویم، اما مجبور به دنبال کردن بحث های این پایان نامه قابل توجه هستیم.
The New Yorker

Don’t be put off by the academic title of Julian Jaynes’s The Origin of Consciousness in the Breakdown of the Bicameral Mind. Its prose is always lucid and often lyrical…he unfolds his case with the utmost intellectual rigor.
از عنوان علمی که جولین جینز برای کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی به کار برده، نترسید. نثر کتاب همواره روشن است و غالبا از متنی غنایی برخوردار است ... او پیچ و تاب موضوع خود را با نهایت سخت گیری فکری باز می کند.
The New York Times

قسمت هایی از کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی (لذت متن)
تمایز میان آن چه دیگران درباره ما می دانند و درک ما از خویشتن و احساسات عمیق متعاقب آن امری حقیقی است؛ تمایز میان رفتار و ما و تمایز میان موقعیت تعیین ناپذیر اموری که بدان ها می اندیشیم، در افکار و رویاها و در گفت وگوهای خیالی مان با دیگران -و با آن که ما را نمی شناسند- به دلیل بیم و امیدهای مان، یا از ویژگی ها و گذشته خود پوزش می طلبیم، یا از آن ها دفاع می کنیم و در موردشان سخن می گوییم: این تاروپود درهم تنیده خیال با واقعیت برساخته از طبیعت پیرامونی متفاوت است! چگونه تجارب گذرای منحصر به فرد ما با نظام طبیعت همخوانی دارد؛ نظامی که کانون شناخت آدمی را احاطه می کند و آن را در برمی گیرد؟ آدمیان کمابیش از زمانی که آگاهی موجودیت یافت، از مسئله آگاهی آگاه بوده و در هر عصر به زبان روزگار خویش توصیفی از آگاهی به دست داده اند. در عصر طلایی یونان که گذران امور بر دوش بردگان بود، آزادی آگاهی با آزادی شهروندانی برابر بود که با فراغ بال به این سو و آن سو می رفتند. هراکلیتوس آگاهی را فضای بی کرانی نامید که حتی با گذر از همه مسیرهایش، باز هم نمی توان به شناخت آن نائل شد. در هزاره بعد، اوگوستین در میان تپه های پر از غار کارتاژ از «بلندای خیال من» و از «دشت ها و غارها و شکاف های حافظه» در شگفت آمد. می بینید که چگونه ذهنْ جهان استعارات را درک می کند؟