1. خانه
  2. /
  3. کتاب بهشت و زمین

کتاب بهشت و زمین

پیشنهاد ویژه
4.35 از 2 رأی

کتاب بهشت و زمین

Heaven and Hell
٪30
255000
178500
معرفی کتاب بهشت و زمین
یون کالمن استفانسون، متولد ۱۹۶۳، رمان‌نویس و شاعر ایسلندی. بعد از پایان تحصیلش در کالج مدتی در کارهایی از قبیل ماهیگیری و سنگ‌تراشی مشغول شد و بعد به دانشگاه رفت تا ادبیات بخواند اماآن را نیمه‌کاره رها کرد و به روزنامه‌نگاری و ترجمه روی آورد. بعد از آن مدتی در دانمارک زندگی کرد و موقع بازگشت به ایسلند کارمند یک کتابخانه عمومی شد که به او فرصت می‌داد تا در مطالعه غرق شود. از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۵ شش کتاب چاپ کرد که مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفتند اما موفقیت اصلی او با رمان بهشت و زمین (۲۰۰۷) به دست آمد که جلد اول یک سه گانه بود و با رمان‌های اندوه فرشتگان (۲۰۰۹) و قلب انسان (۲۰۱۱) کامل شد. استفانسون با این سه رمان برنده جوایز زیادی شد و با ترجمهٔ آنها به زبان‌های دیگر به نویسنده‌ای جهانی بدل گشت. رمان‌های بعدی او موفقیت‌های سه‌گانه معروفش را تکرار کردند و جوایز متعددی برایش به ارمغان آوردند؛ ماهی‌ها پا ندارند (۲۰۱۳)، آستا: وقتی هیچ راهی به خارج از جهان نمی‌رسد به کجا پناه ببریم؟ (۲۰۱۷) و رمان آخرش فقدان تو تاریکی مطلق است (۲۰۲۲) که برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان اروپایی (کنیاک) شد. بهشت و زمین همانند دیگر رمان‌های استفانسون زبانی شاعرانه دارد و در پیوند مستقیم با طبیعت روایت می‌شود. قصه یک ملوان است که برای ماهیگیری به دریا می‌رود و کشتی‌اش دچار طوفان و شکستگی می‌شود. وقتی دیگر ملوان‌های کشتی با خشونتی غیرانسانی فقط به فکر نجات خود هستند، تنها دغدغه او رساندن یک کتاب شعر به ناخدایی پیر و نابیناست که در یک جزیره زندگی می‌کند. او برای کار ملوانی ساخته نشده، روح شاعرانه دارد و میان طبیعتی خشن و انسان‌هایی خشن‌تر دنبال معنای زندگی و آرامش می‌گردد.
درباره یون کالمن استفانسون
درباره یون کالمن استفانسون

یون کالمن استفانسون (1963- ) داستان‌نویس ایسلندی می‌باشد.

قسمت هایی از کتاب بهشت و زمین

سرپرست آنجا زنی به نام گودرون است، قدکوتاه و زیبا است، با موهای بسیار روشن و خنده‌هایی درخشان، که گویی فضای پیرامونش را روشنایی می‌بخشد، حضورش برابر است با چندین بطری اکسیر حیات، او زیبا، شاد و سرخوش است و گونه‌هایش چنان سفید و برجسته‌اند که دل آدم را می‌لرزانند، گاهی کمی قدم‌هایش را خرامان می‌کند و به‌شیوهای شگفت می‌رقصد که به ژرفای جان مردان-مردان خشن و فرسودۀ اردوگاه- رسوخ می‌کند و ناگهان درون‌شان سرشار از عشق و میلی عصیانگر می‌شود؛ هم‌چون گره‌های کور و ناگشودنی. اما گودرون دختر گودموندور است و آنها ترجیح می‌دهند در آب سرد دریا یخ بزنند تا اینکه به‌سوی دخترش بروند، مگر دیوانه‌اند! حتی خود شیطان هم از لمس او بیم دارد. به نظر می‌رسد که او کاملا از تأثیر خود بی‌خبر است و این شاید خیلی بد باشد شاید هم خیلی خوب.

نظر کاربران در مورد "کتاب بهشت و زمین"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کشتی توفان‌زده داستان، استعاره‌ای است از جامعه یا حتی ذهن آدمی در شرایط بحران. هر یک از خدمه نمادی از واکنش‌های متفاوت انسان به مرگ و فروپاشی‌اند: فرار، تسلیم، انکار یا جنون، اما ملوان جوان، در مسیری برخلاف جمع، تنها مأموریتی را دنبال می‌کند که به‌ظاهر «بی‌فایده» است. چه فرقی می‌کند در میان توفان، کتاب شعری به ناخدایی کور برسد یا نه؟ این سؤال، همانجاست که رمان را به‌طرز غافلگیرکننده‌ای تکان‌دهنده می‌کند. چون استفانسون با جسارتی مثال‌زدنی، به خواننده می‌گوید: معنا، نه در نتیجه بلکه در وفاداری نهفته است.

1404/05/13 | توسطنسرین کیایی
0
|