1. خانه
  2. /
  3. کتاب مگنولیاهای فولادی

کتاب مگنولیاهای فولادی

3.7 از 1 رأی

کتاب مگنولیاهای فولادی

Steel Magnolias
انتشارات: یکشنبه
٪10
100000
90000
معرفی کتاب مگنولیاهای فولادی
نمایشنامه «مگنولیاهای فولادی» نوشته‌ی رابرت هارلینگ، نخستین بار در مارس ۱۹۸۷ در تئاتر WPA نیویورک اجرا شد و پس از آن به تئاتر لوسیل لورتل منتقل شد، جایی که بیش از ۱۱۰۰ اجرا را تجربه کرد. این اثر بعدها در سال ۲۰۰۵ در برادوی، تئاتر لیسئوم، نیز به صحنه رفت. نمایشنامه با مجوز ساموئل فرنچ / کنکورد تئاتریکال منتشر شده و برای شش بازیگر زن نوشته شده است. تمام رویدادهای آن در سالن زیبایی ترووی، واقع در شهر خیالی چینکوپین پریش لوئیزیانا، رخ می‌دهد؛ فضایی صمیمی که همزمان محفل گفت‌وگو، صحنه‌ی درام و کانون شکل‌گیری روابط زنانه است. هارلینگ که در ابتدا حقوق خوانده و سپس به بازیگری روی آورده بود، این اثر را پس از درگذشت خواهر محبوبش، سوزان، بر اثر دیابت در سال ۱۹۸۵ خلق کرد. آنچه در ابتدا به‌عنوان داستانی کوتاه و درمانی آغاز شد، به نمایشی ماندگار بدل شد که با ترکیبی از طنز، سوگ و خاطرات زندگی در جنوب آمریکا، ادای احترامی است به فرهنگ زنان در جوامع کوچک و سنتی. سبک نمایشنامه، کمدی-درامی با لحنی ملایم، شوخ‌طبع و در عین حال اندوهگین است. دیالوگ‌ها سریع، شخصیت‌محور و آکنده از صدای بومی جنوب آمریکا هستند. هارلینگ با بهره‌گیری از گفتگوهای آیینی، شایعات، توصیه‌ها و طنز ظریف، فضایی خلق می‌کند که به‌جای قهرمان‌محوری، بر قدرت گروهی و جمعی تمرکز دارد. زبان نمایشنامه سرشار از اصطلاحات محلی و لحظات شفاهی پرجذبه‌ای‌ست که هم‌زمان کارکرد دراماتیک و مستندسازانه دارند. در قلب داستان، شلبی ایتنتون-لاتچری قرار دارد، زن جوانی مبتلا به دیابت که برخلاف توصیه‌های پزشکی، تصمیم به بارداری می‌گیرد. مادرش، ام‌لین، نماد عشق مادری‌ای‌ست آتشین و پراحساس؛ ترووی، صاحب سالن، همچون مادر معنوی گروه عمل می‌کند؛ کلری، بیوه‌ی شهردار، با طنازی تلخش توازن ایجاد می‌کند؛ اویزر، زنی سرسخت و گزنده، کنایه‌هایش را با هوشمندی اجتماعی درمی‌آمیزد؛ و آنل، دستیار جوان، طی مسیر تحول و ایمان، نقش نماد رستگاری و آغاز نو را بر عهده دارد. روایت در چهار صحنه و طی سه سال اتفاق می‌افتد. آغاز نمایش در آستانه‌ی مراسم عروسی شلبی است؛ بزنگاهی که شادی، اضطراب، نصیحت و پیش‌آگاهی تراژدی را در خود دارد. با پیشرفت داستان، بحران سلامتی شلبی آشکار می‌شود و در نهایت مرگ او گروه را دچار شکاف احساسی عمیقی می‌کند. اما در همین فقدان، زن‌ها بار دیگر به یکدیگر بازمی‌گردند، سوگ را شریک می‌شوند و از دل رنج، همبستگی و تاب‌آوری را بازمی‌سازند. مضامین محوری اثر شامل دوستی زنانه به‌مثابه پناهگاه، غم و تحمل‌پذیری، پیوند مادر و دختر، سنت‌های فرهنگی جنوب، و آیین زیبایی به عنوان بستری اجتماعی و احساسی است. عنوان نمایش استعاره‌ای‌ست از زنانگی‌ای به ظاهر شکننده اما درونا مستحکم؛ همچون گل ماگنولیا که با همه‌ی لطافتش، از فولاد سخت‌تر است. هارلینگ در اینجا قهرمان نمی‌سازد، بلکه مجموعه‌ای از زنان را نشان می‌دهد که با نیروی جمعی خود، روایت را پیش می‌برند؛ هر یک، با ویژگی‌های منحصربه‌فرد، بخشی از کلیت درامی انسانی و پراحساس را شکل می‌دهند. واکنش منتقدان به نمایش در زمان نخستین اجراها مثبت بود؛ دیالوگ‌های تند و شفاف، بار عاطفی اثر و شوخ‌طبعی هنرمندانه‌ی آن ستایش شد. نیویورک دیلی نیوز آن را «تند و تیز، با پایانی عمیقا تأثیرگذار» توصیف کرد؛ درامالوگ آن را «تصویری دل‌نشین از زنانی عجیب و غریب در جنوب کوچک» خواند؛ و نیویورک پست بر آمیزه‌ی غم و طنز آن تأکید کرد. اقتباس سینمایی این نمایش در سال ۱۹۸۹، به کارگردانی هربرت راس و با بازی چشمگیر سالی فیلد، جولیا رابرتز، دالی پارتون، شرلی مک‌لین، داریل هانا و المپیا دوکاکیس، اثر را به مخاطبان وسیع‌تری شناساند. هارلینگ خود نگارش فیلمنامه را بر عهده داشت. فیلم با حفظ صمیمیت احساسی اثر، آن را تقویت کرد و برای جولیا رابرتز، نامزدی اسکار به همراه آورد.
«مگنولیاهای فولادی» همچنان شاخص‌ترین اثر رابرت هارلینگ باقی مانده است؛ نمایشنامه‌ای که از بستر سوگ شخصی برآمد، اما به اثری جهان‌شمول در باب پیوندهای زنانه، تاب‌آوری در برابر فقدان، و معنا دادن به زندگی از خلال طنز و همدلی بدل شد.
درباره رابرت هارلینگ
درباره رابرت هارلینگ

رابرت ام. هارلینگ سوم (Robert M. Harling III) نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان آمریکایی است.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مگنولیاهای فولادی" ثبت می‌کند