رمان «ملکه ربودهشده» نوشته فیونا دیویس، اثری تازه در ژانر معمای تاریخی است که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد. این کتاب ساختاری دو خط زمانی دارد که گذشته و حال را در هم میتند و فضایی پر از رمز و راز، تاریخ و عاطفه خلق میکند. دیویس که پیشتر نیز به خلق داستانهایی درباره تاریخ هنر، موزهها و زندگی زنانی که در میانه تاریخ ایستادهاند شهرت یافته بود، در این اثر بار دیگر به سراغ پرسشهای اخلاقی درباره میراث فرهنگی، حافظه تاریخی و قدرت زنان در مواجهه با ساختارهای مردسالارانه میرود. داستان میان دو دوره روایت میشود: مصر ۱۹۳۶ و نیویورک ۱۹۷۸. در خط روایی نخست، شارلوت کراس، دانشجوی جوان انسانشناسی، به هیجان حفاری در دره پادشاهان میپیوندد. اما حادثهای تراژیک در همان دوران رخ میدهد که او را برای همیشه دچار زخمی عمیق میکند و مسیر زندگی و حرفهاش را تغییر میدهد. سالها بعد، در نیویورک ۱۹۷۸، روایت با آنی جنکینز، دختر نوزدهسالهای که بهتازگی در مجله ووگ مشغول کار شده، ادامه مییابد. او در تدارکات مت گالا نقش دارد و وارد دنیای پرزرق و برق مد میشود، اما ناخواسته درگیر ناپدیدشدن یک اثر مصری از موزه متروپولیتن نیز میشود. در این زمان، شارلوت که حالا متصدی وابسته در بخش مصر موزه است، همچنان با گذشته حلنشده خود دست به گریبان است و همزمان مشغول پژوهشی درباره فرعون زن فراموششدهای به نام هاتورکاره است؛ زنی که تاریخ رسمی او را پاک کرده، اما تحقیقات شارلوت روایتی دیگر را آشکار میسازد. در نقطهای سرنوشتساز، سرقت یکی از آثار کلیدی مصری آن دو زن را کنار هم قرار میدهد. آنی و شارلوت مجبور میشوند هم در مسیر یافتن حقیقت درباره اثر گمشده و هم در سفر دوباره به مصر متحد شوند. این بازگشت، گذشته پرزخم شارلوت را به سطح میآورد و او را وادار میکند با ترومایی که سالها پنهان کرده بود، مواجه شود. داستان با طرح پرسشهایی اساسی پیش میرود: چه کسی مالک واقعی آثار باستانی است؟ موزهها چه نقشی در بازنمایی یا مصادره تاریخ ایفا میکنند؟ و چگونه نفرینهای افسانهای مانند «نفرین هاتورکاره» میتوانند استعارهای از پاک شدن عامدانه صداها و زندگیهای فراموششده باشند؟ مضامین اصلی رمان بر محور هویت زنان و عاملیت آنها در تاریخ میچرخد. شارلوت در محیطی علمی و باستانشناختی که مردان بر آن سلطه دارند، و آنی در فضای صنعت مد و فرهنگ نیویورک دهه هفتاد، هر دو برای به رسمیت شناخته شدن تلاش میکنند. تقابل خاطره و تروما نیز عنصر پررنگی است: شارلوت ناگزیر است با گذشته خود روبهرو شود تا بتواند در زمان حال قدرت بازیابی کند. دیویس همچنین با بهکارگیری ساختار دو خط زمانی، ارتباط ظریف میان گذشته و حال را آشکار میسازد و نشان میدهد چگونه حوادث گذشته میتوانند همچنان بر آینده سایه بیندازند. قدرت رمان در جزئیات تاریخی دقیق، شخصیتپردازی عمیق و فضای معمایی پرکشش نهفته است. با این حال، برخی منتقدان به کندی نسبی روایت در فصلهای ابتدایی و خطر تکرار کلیشههایی مانند نفرین فراعنه یا سرقتهای موزهای اشاره کردهاند. با این وجود، دیویس موفق میشود از دل این کلیشههای آشنا، داستانی پرمایه و چندلایه بیافریند که از سویی هیجانانگیز و پرتعلیق است و از سوی دیگر تأملبرانگیز و اخلاقی. در نهایت، «ملکه ربودهشده» بیش از آنکه فقط یک معمای سرگرمکننده باشد، سفری است میان تاریخ و اکنون، میان حافظه و فراموشی، میان زخمهای شخصی و پرسشهای عمومی درباره میراث مشترک بشر. اثری که هم دوستداران رمانهای معمایی را جذب میکند و هم خوانندگانی را که به تاریخ، هنر و سرگذشت زنان علاقهمندند، به تأمل وامیدارد.
درباره فیونا دیویس
فیونا دیویس داستاننویس کانادایی متولد سال 1966 میباشد. وی از نویسندگان پرفروش نیویورکتایمز است که به دلیل داستانهای تاریخیاش شهرت دارد.
«ملکه ربوده شده، رمانی دلچسب از نویسندة پرفروش نیویورک تایمز که خواننده را با خود همراه میکند و از باشکوهترین مهمانی شهر نیویورک به کوچههای پرپیچوخم قاهره میکشاند.»