کتاب «اکتشاف هنر اسلامی» که با ویرایش استیون ورنوا در سال ۲۰۰۰ توسط انتشارات آی.بی. تاوریس در لندن منتشر شده، اثری دانشگاهی و تحلیلی است که به بررسی سیر شکلگیری و نهادینه شدن مطالعات هنر اسلامی در یک بازه صدساله میپردازد. این مجموعه علاوه بر مقالات پژوهشی، شامل تصاویر، پرترهها، جداول و نمونههایی از مجموعههای هنری است که مستندسازی دقیقتری از موضوع فراهم میکند. تمرکز کتاب بر این است که نشان دهد چگونه هنر اسلامی بهتدریج از وضعیتی پراکنده در مجموعههای شخصی و اشیای پراکنده، به حوزهای منسجم در تاریخ هنر غربی تبدیل شد. مقالات گردآمده در این مجموعه به سراغ مجموعهداران خصوصی و عمومی، موزهها و نمایشگاههای بینالمللی، دلالان بازار هنر، و مورخان و منتقدانی میروند که در فاصلهی ۱۸۵۰ تا ۱۹۵۰ نقشی تعیینکننده در تعریف و تثبیت این حوزه داشتند. در این میان، زندگینامهها و مطالعات موردی متعددی از افراد و نهادها ارائه میشود که نشان میدهد چگونه انتخابها و سلیقهها در تعیین آنچه امروز به عنوان «هنر اسلامی» میشناسیم، موثر بوده است. کتاب در تحلیل خود تأکید میکند که مجموعهداری صرفا انباشت اشیا نبود، بلکه عملی فرهنگی و تفسیری محسوب میشد؛ کنشی که هم تحسین و اشتیاق را در خود داشت و هم گاه با تصاحب و سوءبرداشت همراه میشد. این فرآیند در متن مناسبات قدرت استعماری و امپراتوری قرار داشت، جایی که اروپاییان با گردآوری و نمایش آثار، نه تنها گنجینهای هنری شکل دادند، بلکه با گزینش و طبقهبندی، معیاری برای «هنر اسلامی» تعریف کردند. در همین حال، پژوهش دانشگاهی، فهرستنویسی و نگارش تاریخ هنر نیز به موازات نمایشهای عمومی، به تثبیت این حوزه کمک کرد و پرسشهایی درباره اصالت، منشأ و حفاظت از آثار را مطرح ساخت. یکی از ارزشهای کتاب آن است که تاریخچهی هنر اسلامی را نه به صورت انتزاعی، بلکه با جزئیات ملموس آرشیوی و تصویری روایت میکند. خواننده درمییابد که این تاریخ در دل تحولات بزرگ سیاسی و فرهنگی، از دوران عثمانی و استعمار گرفته تا جنگهای جهانی و آغاز استعمارزدایی، شکل گرفته است. همین گسترهی زمانی، تنش میان سنت و مدرنیته و همچنین میان نگاههای اروپامحور و دیدگاههای محلی را برجسته میسازد. در کنار قوتها، محدودیتهایی نیز آشکار است. نگاه کتاب عمدتا از منظر غربی است و سهم پژوهشگران و مجموعهداران بومی در سرزمینهای اسلامی کمتر بازتاب یافته است. به همین دلیل، تصویر ارائهشده گاه یکسویه و متکی به منابع و ذائقه اروپایی میشود. همچنین دامنهی هنر اسلامی، به دلیل شکافهای آرشیوی یا سلیقهی مجموعهداران، گاهی ناقص و نامتوازن نمایانده میشود. با این حال، «اکتشاف هنر اسلامی» منبعی ارزشمند برای فهم این است که چگونه یک رشته دانشگاهی و یک حوزه هنری شکل گرفت و تحت تأثیر ساختارهای قدرت و ذوق مجموعهداران قرار گرفت. این اثر برای پژوهشگران تاریخ هنر، مطالعات موزه، و کسانی که به پرسش از چگونگی ساخته شدن حافظه فرهنگی علاقه دارند، ضرورتی انکارناپذیر است؛ اثری که هم زیبایی هنر را نشان میدهد و هم روابط پیچیدهی قدرت و فرهنگ را که بستر «کشف» آن را فراهم کرد.