1. خانه
  2. /
  3. کتاب رقص گردنبند

کتاب رقص گردنبند

3.9 از 1 رأی

کتاب رقص گردنبند

La danza della collana
٪15
80000
68000
معرفی کتاب رقص گردنبند
کتاب «رقص گردنبند» اثر گراتزیا دلددا، نویسنده برجسته و برند‌ه‌ی جایزه نوبل ادبیات، روایتی است از عشق، حسادت، سنت و سرنوشت که در روستاهای دورافتاده ساردینیا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رخ می‌دهد. این رمان، که از آثار پایانی دوران نویسندگی دلددا به‌شمار می‌آید، با نگاهی روان‌شناسانه و اجتماعی به پیچیدگی روابط انسانی در بستری از جامعه‌ای سنت‌زده و بسته می‌پردازد.
در مرکز داستان، زنی جوان به نام لوسیا قرار دارد؛ زنی زیبا، مستقل و با اراده که درگیر مثلثی عشقی و پرتنش می‌شود. او میان دو مرد گرفتار است: آندرا، معشوق صمیمی و نامزدش که قلبش با اوست، و پائولو، مردی ثروتمند و صاحب‌نفوذ که با جاه‌طلبی و قدرتش می‌کوشد دل لوسیا را به دست آورد. این کشمکش عاطفی در فضایی شکل می‌گیرد که سنت‌های سنگین و انتظارات اجتماعی دست‌وپای شخصیت‌ها را بسته است و آن‌ها را به سوی تصمیماتی دشوار و گاه تراژیک سوق می‌دهد. در این میان، گردنبندی قدیمی و ارزشمند که به خانواده لوسیا تعلق دارد، نقشی نمادین و سرنوشت‌ساز ایفا می‌کند. این گردنبند، یادگار گذشته‌ای دور و نشانه‌ای از میراث خانوادگی و تعهدات ناگفته است؛ شیئی که در طول روایت، همچون نیرویی پنهان، مسیر زندگی شخصیت‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. عنوان کتاب، «رقص گردنبند»، اشاره‌ای شاعرانه دارد به پیچ‌و‌خم‌های زندگی، گردش احساسات، و تاثیر بی‌وقفه سنت و سرنوشت بر انتخاب‌های فردی.
دلددا با مهارتی ستودنی، زندگی روستایی ساردینیا را با تمام جزئیاتش به تصویر می‌کشد، از آداب و رسوم سختگیرانه و فشارهای اجتماعی گرفته تا جهان درونی و آشوب‌های عاطفی شخصیت‌ها. او در عین روایت داستانی عاشقانه و درگیرکننده، از بازی‌های قدرت، کشاکش میان آزادی فردی و قید و بندهای اجتماعی، و روان‌شناسی رفتار انسان‌ها پرده برمی‌دارد. «رقص گردنبند» داستانی است درباره نبرد میان دل و عقل، سنت و تجدد، عشق و مصلحت؛ و گردنبندی که همچون یک طلسم یا پیش‌گوی بی‌کلام، سرنوشت همه را به رقصی نامرئی وا‌می‌دارد. این رمان، نمونه‌ای درخشان از توانایی دلددا در آفرینش جهانی آکنده از معنا و احساس است.
درباره گراتزیا دلددا
درباره گراتزیا دلددا
گراتزیا کوزیما دِلِدّا (Grazia Cosima Deledda) ‏ (۱۸۷۱–۱۹۳۶) نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال ۱۹۲۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقب‌افتاده‌ای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آن‌جا که در خانهٔ عمه‌اش کتاب‌خانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و تحت تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمه‌اش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد. او به آثار گابریله دانونزیو شاعر و نویسندهٔ معاصر هم‌وطن‌اش علاقه ویژه‌ای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روز به روز سخت‌تر می‌شد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از برادرانش، سانتوس، به مشروب‌خواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرائم دیگر مدتی در زندان به‌سر برد. با این وجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاه‌اش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سال‌های قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، راه خطا به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نام‌های ساردوس و فرانتز شد.
او خیلی زود به نویسنده‌ای پرکار تبدیل شد و در فاصله سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در ۱۹۲۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و تا کنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانسته‌است این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیات‌اش منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۶ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامه‌ها و دست‌نوشته‌های او را حفظ کردند و هم‌اکنون نسخه‌های دست‌نویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری می‌شود و آثار او در کتاب‌خانهٔ ملی رم موجود است.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب رقص گردنبند" ثبت می‌کند