کتاب «للیبرالیسم در روزگار ظلمت» نوشتهی جاشوا ال. چرنیس، دانشیار دانشگاه جورج تاون، یکی از آثار برجستهی فکری در حوزهی بازاندیشی لیبرالیسم اخلاقی و سیاسی در دوران بحران است. این کتاب که در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر شد، به واکنش اندیشهی لیبرال نسبت به فجایع قرن بیستم میپردازد-دورانی که با فاشیسم، توتالیتاریسم، جنگهای ایدئولوژیک و بحران اعتماد به عقلانیت انسانی تعریف میشد. چرنیس در این پژوهش، لیبرالیسم را نه صرفا به عنوان نظامی از نهادها و سیاستها، بلکه به عنوان یک منش یا خلقوخوی اخلاقی و فکری بررسی میکند؛ نوعی نگرش به جهان که بر فروتنی، تساهل، شکاکیت نسبت به قطعیت، و حساسیت به پیچیدگی واقعیت انسانی استوار است. در کانون این اثر، پرسش محوری قرار دارد که چگونه میتوان در برابر بیرحمی و جزمیت سیاسی مقاومت کرد، بیآنکه خود به آن آلوده شد؟ چرنیس برای پاسخ به این پرسش به سراغ متفکران بزرگی میرود که هر یک در زمانهای تاریک از تاریخ مدرن کوشیدند روح لیبرالیسم را حفظ کنند: ماکس وبر با تأکید بر اخلاق مسئولیت، ریموند آرون با واقعگرایی سیاسی و دفاع از میانهروی، آلبر کامو با اخلاق مقاومت و امتناع از خشونت، راینهولد نیبور با دید تراژیک از طبیعت انسان، و آیزایا برلین با دفاع از کثرتگرایی و ارزش آزادی منفی. در نگاه نویسنده، این چهرهها نه به دلیل اشتراک در نظریهای واحد، بلکه به خاطر منش مشترکشان در پذیرش محدودیت، احتیاط در برابر آرمانشهرگرایی، و امتناع از پاسخ دادن به تعصب با تعصب، در تداوم سنت لیبرال سهیماند. چرنیس در تحلیل خود، بر تمایز میان لیبرالیسم به مثابه دکترین و لیبرالیسم به مثابه منش تأکید دارد. دومی، از نظر او، راهی است برای بودن در جهان سیاست: رفتاری متواضع در برابر حقیقت، آگاهی از خطاپذیری انسان، و پذیرش تکثر دیدگاهها. این دیدگاه در مقابل وسوسهی اخلاقی دورانهای بحرانی قرار میگیرد که اغلب به دنبال پاسخهای قطعی و دشمنمحور است. او هشدار میدهد که اگر لیبرالها در برابر نیروهای غیرلیبرال با همان ابزار خشونت و جزمیت مقابله کنند، دیگر چیزی از روح لیبرالیسم باقی نخواهد ماند. بنابراین، حفظ تمامیت اخلاقی و ظرفیت شکاکیت، خود شکلی از مقاومت سیاسی است. کتاب همچنین سهم مهمی در بازخوانی تاریخ اندیشه دارد. چرنیس «لیبرالیسم تعدیلشده»ی قرن بیستم را از زیر سایهی روایتهای اقتصادی یا نهادی رایج بیرون میکشد و نشان میدهد که میراث فکری این نسل از متفکران، بیش از آنکه نظری یا نظاممند باشد، اخلاقی و انسانی است. او مینویسد که بحرانهای قرن بیستم در واقع آزمونی برای منش لیبرال بودند-آزمونی که تنها کسانی از آن سربلند بیرون آمدند که توانستند با وجود تراژدی، به اعتدال و کرامت انسانی وفادار بمانند. از حیث ارزش فکری، کتاب چرنیس سهمی درخشان در تاریخ اندیشهی سیاسی معاصر است. منتقدان آن را اثری «بهموقع و اصیل» دانستهاند که به بازسازی بنیانهای اخلاقی لیبرالیسم یاری میرساند. نثر کتاب روشن، متین و در عین حال فلسفی است و میان تاریخ، نظریه و تأمل اخلاقی تعادلی هوشمندانه برقرار میکند. با این حال، تمرکز نویسنده بر چهرههای اروپایی و آمریکایی قرن بیستم ممکن است دامنهی جهانیتر لیبرالیسم را محدود کرده باشد، و مخاطبانی که در پی راهکارهای سیاستگذاری یا اصلاح نهادیاند، شاید اثر را بیش از حد تأملمحور بیابند. با وجود این، «لیبرالیسم در روزگار ظلمت» یکی از مهمترین آثار دههی اخیر دربارهی سرشت اخلاقی اندیشهی لیبرال است-کتابی که نه در پی بازسازی ساختارهای نهادی، بلکه در پی بازیابی روح لیبرالیسم است؛ روحی که در تواضع، شکگرایی و توانایی پذیرش تفاوتها تجسم مییابد. چرنیس نشان میدهد که لیبرالیسم زنده، همان است که در تاریکی، نور فروتنی را نگه میدارد و به جای تقلید از دشمنانش، بر انسانگرایی اخلاقی خود پای میفشارد.
درباره جاشوآ ال چرنیس
جاشوا ال. چرنیس دانشیار رشته حکومتداری در دانشگاه جورج تاون و نویسنده کتاب «ذهن و زمان آن: توسعه اندیشه سیاسی آیزایا برلین» است. او در واشنگتن دی سی زندگی میکند.