ذبیح سرش را خاراند: «نه، نیست. اما امضای هنر پیشهها شاید.»
«تو تا حالا یه دونه هنرپیشه اینجا دیدی؟»
ذبیح سر بالا انداخت و دفترچه را باز کرد. خیرالله به ورقه هایش سرک کشید. ذبیح دست و پا شکسته شروع به خواندن کرد:
صفحه اول:
قوری ز قلم، قلم ز قوری، تو عشق منی گوگوری مگوری.
امضا: شهلا.
نازلی جمال پناه نویسنده ایرانی متولد 1359میباشد.