کتاب جزیره ی شاتر

Shutter Island
کد کتاب : 17252
مترجم :
شابک : 978-6002294586
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 437
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

برنده جایزه بزرگ خوانندگان Elle سال 2004

نامزد جایزه Barry سال 2004

نامزد جایزه آنتونی سال 2004

نامزد جایزه Hammett سال 2003

معرفی کتاب جزیره ی شاتر اثر دنیس لیهان

سال 1954 است. مارشال ایالات متحده، تدی دانیلز ، و همکار جدیدش چاک آئول برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یک بیمار به جزیره شاتر ، تیمارستان آشکلیف، که محلی برای نگهداری برای مجرمان جنایی با اختلال روانی است آمده اند. ریچل سولاندو که چندین قتل انجام داده است ، فرار کرده و در جایی از این جزیره دورافتاده و بی ثمر است ، علیرغم اینکه او در سلولی محبوس شده بوده و تحت نظارت مداوم نگهداری می شده است. هنگامی که یک طوفان کشنده ی بی امان به آنها حمله می کند ، این مورد عجیب سایه های تاریک تر و شوم ترش را نشان می دهد - با نشانه هایی از آزمایش های رادیکال ، جراحی های ترسناک و اقدامات کشنده زیر سایه ی جنگ. هیچ کس نمی تواند از جزیره شاتر خوفناک فرار کند زیرا بیمارستان اشکلیف چیزی نیست که به نظر می رسد. اما در عین حال ، تدی هم همان کسی نیست که به نظر می رسد.
در سال 2010کارگردان مطرح آمریکایی مارتین اسکورسیزی اقدام به ساختن فیلمی با همین نام از کتاب جزیره شاتر کرد که بازیگر نقش تدی در آن بازیگر معروف هالیوودی لئوناردو دی کاپریو ،بود. جزیره شاتر توسط نویسنده پرفروش نیویورک تایمز ، دنیس لهین نوشته شده است و یک تریلر روانشناختی جذاب و درگیر کننده است که در آن هیچ چیزی همانی نیست که به نظر می رسد. نیویورک تایمز جزیره شاتر را "به صورت درخشانی اصل" می نامد. شاهکار پر از تعلیق جزیره ی شاتر، خواننده را به دنیای کابوس جنون ، کنترل ذهن و پارانویای جنگ سرد CIA سوق می دهد و برخلاف هر چیزی که قبلا خوانده اید است.

کتاب جزیره ی شاتر

دنیس لیهان
دنیس لهان (انگلیسی: Dennis Lehane؛ زادهٔ ۴ اوت ۱۹۶۵) نویسنده ی داستان های معمایی و جنایی اهل ایالات متحده آمریکا است.رمان‌های او همیشه مورد توجه فیلم‌سازان مطرح هالیوود بوده و تا به امروز نیز چندین فیلم مهم و بزرگ با اقتباس از آثار او ساخته ‌شده‌اند که خود در برخی از آن‌ها به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس همکاری داشته است. از معروف‌ترین فیلم‌های ساخته‌شده از آثار او می‌توان به این‌ها اشاره کرد: فیلم رودخانه‌ی مرموز که از روی رمانی ب...
نکوداشت های کتاب جزیره ی شاتر
Nightmarish…it’s not a book to start before bedtime. Even if you finish before dawn, Shutter Island will trouble your sleep.
کابوس وار... این کتاب کتابی نیست که پیش از خوابیدن شروعش کنید. حتی اگر تا قبل از صبح بتوانید تمامش کنید، جزیره شاتر خوابتان را مختل خواهد کرد.
Orlando Sentinel

Startlingly original…instantly cinematic… unfolds with increasing urgency until it delivers a visceral shock in its final moments.
به صورت درخشانی اصیل، با سرعتی سینمایی، اضطرار های خودش را به صورت فزاینده ای آشکار می کند تا در لحظات پایانی شوک نهایی را ایجاد کند.
New York Times New York Times

Fasten your seat belts for a bumpy, breakneck ride…utterly absorbing… is an express train with no local stops…engrossing
کمربند های خود را برای سفری ناهموار و خطرناک ببندید، بسیار جذاب، این یک قطار اکسپرس بدون توقف است... خیره کننده.
Boston Globe Boston Globe

قسمت هایی از کتاب جزیره ی شاتر (لذت متن)
خوابگاه های پرستارها و مستخدم های بیمارستان چند تا از پنجره های شان را از دست داده بودند و آب به درونشان راه یافته بود. بند ب به طور معجزه آسایی دست نخورده مانده بود و هیچ نشانی از آسیب در آن دیده نمی شد. هرجا را نگاه می کردی، درختی را می دیدی که یا از ریشه درآمده بود و یا شکسته و تنه بدون روکش اش همچون دشنه بیرون زده بود. هوا باز هم سنگین بود، دلگیر و گرفته. باران همچنان نم نم می بارید. سطح ساحل پرشده بود از ماهی های مرده. یک سفره ماهی روی زمین افتاده بود و نفس نفس می زد. باله هایش را تکان می داد و یک چشمش که باد کرده بود با غمی نهفته در ژرفای نگاهش به روی دریا خیره مانده بود.در گوشه محوطه، مک فرسون و یکی از نگهبان ها در حال برگرداندن جیپی بودند که از پهلو به زمین افتاده بود. وقتی موتور جیپ سرانجام بعد از پنجمین استارت روشن شد، مک فرسون و نگهبان با شتاب از دروازه به بیرون راندند. چند لحظه بعد تدی آنها را دید که از پشت ساختمان بیمارستان با شتاب به سوی بند ج می راند.

پدر تدی دنیلز یک ماهیگیر بود. او در سال ۱۹۳۱، زمانی که تدی یازده سال داشت، قایقش را به بانک باخت. بقیهی عمرش را صرف اجاره کردن قایق دیگران کرد. زمانی که آنها کار داشتند همراه باراندازها، بار خالی می کرد، زمانی که کار نداشتند مسافت های طولانی می پیمود. وقتی ساعت ده صبح به خانه برمی گشت، بر روی صندلی راحتی می نشست و دست هایش را کاملا صاف می کرد، با خودش گهگاه پچ پچ می کرد، مردمکهایش بزرگ و تاریک می شدند.