کتاب سراشیب طولانی;

کتاب سراشیب طولانی

A Long Way Down

کد کتاب : 19024
مترجم :
شابک : 978-9644487941
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 366
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2005
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت
کتاب سقوط طولانی;
سقوط طولانی
A Long Way Down

کد کتاب : 92419
مترجم :
شابک : 978-6005595123
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 392
سال انتشار شمسی : 1392
سال انتشار میلادی : 2005
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب سراشیب طولانی اثر نیک هورنبی

کتاب "سراشیب طولانی" نوشتهٔ نیک هورنبی و ترجمهٔ فریما مویدطلوع، یک اثر ادبی است که در انتشارات شوند منتشر شده است.

نیک هورنبی نویسنده و ترانه‌سرای بریتانیایی‌تباری است که با رمان‌های خود توجه بسیاری را به خود جلب کرده و جوایز ادبی زیادی را به دست آورده است. داستان‌های هورنبی به عنوان آثار محبوب و پرفروش شناخته می‌شوند، و بیشتر با دو رمان دربارهٔ مارکوس و مفهوم وفاداری مشهور هستند. وی در سال 2004 به عنوان یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار انگلستان شناخته شد و در سال 2010 موسسه‌ای به نام وزارت قصه ایجاد کرد که هدف آن ترویج فرهنگ قصه‌گویی و آموزش داستان‌نویسی به کودکان و نوجوانان بود. هورنبی در آثار خود مفاهیم موسیقی و ورزش را به طور معنی‌داری بهره می‌برد. وی در سال 2012 جایزه‌ای را برای رمانی با موضوع ورزش دریافت کرد. شخصیت‌های اصلی داستان‌های او معمولا بی‌هدف و بی‌اهمیت هستند و به دنبال موضوعاتی از اهمیت کمتری می‌گردند؛ این مسئله باعث تبادل افکار متفاوت و وسواس در رفتار آن‌ها می‌شود.

کتاب "سراشیب طولانی" چهارمین اثر رمانی از هورنبی است و در سال 2005 منتشر شد. این رمان در سبک کمدی سیاه نوشته شده و از زاویه‌ی دید اول‌شخص روایت می‌شود. هورنبی در این اثر به بررسی مفاهیمی چون خودکشی، غم، افسردگی و روابط کوتاه پرداخته و آن‌ها را با طنزی خنده‌دار معرفی می‌کند. این رمان در سال 2014 به عنوان فیلمی اقتباس شد و اگرچه نمرات خوبی دریافت نکرد، با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبرو شد.

داستان این رمان از پشت‌بام ساختمان تاپرز هوس آغاز می‌شود، جایی که چهار شخصیت اصلی داستان به یکدیگر می‌پیوندند. این چهار نفر هر یک با شخصیتی منحصربه‌فرد به تصمیم خود برای خودکشی رسیده‌اند. با این‌حال، با دیدن یکدیگر، برنامه‌هایشان تغییر می‌کند و به جای انجام خودکشی، با یکدیگر صحبت می‌کنند. این چهار نفر تسلی‌بخشی برای یکدیگر ایجاد می‌کنند و داستان اصلی را در سه بخش تشکیل می‌دهند.
نیک هورنبی
نیکولاس پیتر جان «نیک» هورن‌بای (Nicholas Peter John "Nick" Hornby) (زاده ۱۷ آوریل ۱۹۵۷ در ردهیل، ساری، انگلستان) رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ترانه‌سرا و فیلمنامه‌نویس اهل انگلیس است. او بیشتر برای دو رمان وفاداری بالا و درباره یک پسر شناخته شد. آثار هورن‌بای، بر موسیقی، ورزش، و ماهیت بی‌هدف شخصیت‌های اصلی او، متمرکز شده است. کتاب‌های هورن‌بای بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان تا سال ۲۰۰۹ به فروش رسیده است.
دسته بندی های کتاب سراشیب طولانی
ادبیات انگلیس
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
داستان کمدی (طنز)
دهه 2000 میلادی
نکوداشت های کتاب سراشیب طولانی
A dramatic, sad and thoroughly side-splitting novel.
رمانی دراماتیک، غمگین و کاملا سرگرم کننده.
Newsday Newsday
Wildly enjoyable. A daring high-wire act. It's serious literature...no, it's popular entertainment...no, it's both
فوق العاده لذت بخش یک اقدام متهورانه. این یک ادبیات جدی است ... نه، این یک سرگرمی محبوب است ... نه، این هر دو است
Seattle Times
قسمت هایی از کتاب سراشیب طولانی (لذت متن)
وقتی آدم جایی می ایستد که من شب سال نو ایستاده بودم، فکرمی کند آن هایی که روی پشت بام ها نیستند، میلیون ها مایل دورترند. ولی این طور نیست. هیچ دریا و اقیانوسی در کار نیست. تقریبا ۰ اگر فقط چشم باز کنیم، می بینیم که خوشبختی چقدر نزدیک است. نمی خواهم بگویم آن هایی که خودکشی می کنند چندان فاصله ای با آن هایی که در زندگی دوام می آورند، ندارند. می گویم این هایی که در زندگی دوام آورده اند فاصله چندانی با خودکشی ندارند.
یعنی از پساش بر می آیم؟ یعنی میتوانم بگویم چرا میخواستم از بالای یک برج پایین ببرم؟ خب معلوم است که میتوانم. احمق که نیستم. می توانم کاملا توضیح بدهم چون اصلا چیزی وجود ندارد که نشود توضیحش داد: یک تصمیم منطقی بود، حاصل مدتها تفکر تازه، حتی چندان جدی هم نبود. نه اینکه بگویم بوالهوسانه بود. منظورم این است که آن قدرها پیچیده، یا دردناک نبود. بگذارید این طور بگویم بر فرض که، چه میدانم، آدم مثلا معاون مدیر بانکی باشد در گیلفورد که همیشه به فکر مهاجرت بوده و حالا مدیریت بانکی را در سیدنی به او پیشنهاد میکنند. خب، معلوم است که می شود مثل آب خوردن تصمیم گرفت ولی به هر حال باز هم باید کمی فکر کند، بد میگویم؟ کم کم باید ببیند اصلا حوصله ی جابه جایی دارد یا نه، ببیند می تواند دوستانش را بگذارد و برود همکارانش را ببیند میتواند زن و بچه هایش را آلاخون والاخون کند شاید بد نباشد یک تکه کاغذ بردارد و برای خودش لیستی بنویسد از دلایل رد و قبول آن.