کتاب تزار عشق و تکنو

The Tsar of Love and Techno
کد کتاب : 19431
مترجم :
شابک : 978-6004901345
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 358
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

برنده جایزه بنیاد خانواده Rosenthal سال 2016

نامزد جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب سال 2015

معرفی کتاب تزار عشق و تکنو اثر آنتونی مارا

کتاب «تزار عشق و تکنو» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «آنتونی مارا» است که نخستین بار در سال 2015 منتشر شد. داستان های این مجموعه، کاوشی در جنبه های گوناگون زندگی در روسیه از سال 1937 تا اکنون هستند—از «چچن» تا «سیبری» و از اردوگاه های کار اجباری تا چمنزارهای کوهستان. در داستان نخست، «رومن مارکین» که متخصص پاک کردن و درآوردن عکس های زندانیان و مخالفین سیاسی در دوره ی «استالین» است، تصویر برادر خودش را از عکس ها درمی آورد، و بعد، چهره ی او را به شکل مخفیانه روی سایر تصاویر می گذارد. «مارا» جامعه ای را به تصویر می کشد که بر پایه ی خیانت، دروغ و زورگویی بنا شده و در آن، هنر، موسیقی، رویاپردازی، و حتی بقا ممکن است نمادی از نافرمانی باشند. «مارا» در این مجموعه، داستان هایی منحصر به فرد، تراژیک، عجیب و به یاد ماندنی را به مخاطبین ارائه می کند.

کتاب تزار عشق و تکنو

آنتونی مارا
آنتونی مارا نویسنده داستان های آمریکایی است.آنتونی مارا دبیرستان را در مدرسه لندون به پایان رساند و با لیسانس نویسندگی خلاق از دانشگاه انگلیسی کالیفرنیای جنوبی خارجه فارغ التحصیل شد. او یکی از همکاران استگنر 2011-2013 در دانشگاه استنفورد بود. در حال حاضر، در دانشگاه استنفورد به عنوان سخنران درمبحث داستان تدریس می کند. او در اروپای شرقی زندگی و تحصیل کرده است و هم اکنون در اوکلند، کالیفرنیا ساکن است.
نکوداشت های کتاب تزار عشق و تکنو
Dazzling, poignant, and lyrical stories about family, sacrifice, the legacy of war, and the redemptive power of art.
داستان هایی خیره کننده، گزنده و شاعرانه درباره ی خانواده، ایثار، میراث جنگ، و قدرت رستگاری بخش هنر.
Barnes & Noble

Extraordinary.
خارق العاده.
New York Times New York Times

Powerful. An ingenious book.
قدرتمند. کتابی نبوغ آمیز.
Wall Street Journal Wall Street Journal

قسمت هایی از کتاب تزار عشق و تکنو (لذت متن)
او زیباروی بلند و باریکی بود در کسالت ملالت بار خیابان های شلوغ شهرها. اگرچه از همان راه و رودخانه ای گذشت که مادربزرگ های ما از آن گذشتند، مقدر نبود که در معدن کار کند. رئیس اردوگاه، هم یک باله شناس حسابی بود و هم یک جامعه ستیز شکاک.

دو سال پیش در «لنینگراد»، مادربزرگ «گالینا» را هنگام اجرای باله ی «ریموندا» دیده بود و از اولین تماشاگرانی بود که در ستایش او از جا بلند شدند. وقتی در فهرست تبعیدی ها چشمش به نام بالرین افتاد، لبخندی زد-اتفاقی نادر در حوزه ی کاری او.

مادربزرگ «گالینا» ظرافت و شکوه را به زور و با توپ و تشر به وجود این دشمنان خلق برمی گرداند و حافظه ی ماهیچه ها از نو تربیت می شد. روز به روز تشخیص این مسئله سخت تر می شد که آیا او زندانی است یا زندانبان یا هر دو.