کتاب جایزه بگیر

Sourland
کد کتاب : 10897
شابک : 9789643519384
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 8 اردیبهشت
نوع چاپ : دیجیتال - POD

از کتاب های برگزیده نیویورک تایمز

معرفی کتاب جایزه بگیر اثر جویس کارول اوتس

کتاب «جایزه بگیر» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «جویس کارول اوتس» است که اولین بار در سال 2010 انتشار یافت. داستان های این مجموعه که به کاوش در تأثیر خشونت، فقدان و رنج بر ذهن و روان انسان ها می پردازد، نشان دهنده ی اوج توانایی های نویسنده ای پرطرفدار است. «جویس کارول اوتس» که یکی از برجسته ترین نویسندگان آمریکایی در عصر کنونی در نظر گرفته می شود، داستان هایی پرتنش، جذاب و تکان دهنده را در این مجموعه به مخاطبین ارائه می کند که از دریچه ای جدید، معنای رنج، فقدان و خشونت را به تصویر می کشند. کتاب «جایزه بگیر»، یک اثر موفق دیگر از نویسنده ی کتاب هایی تحسین شده است که در زمره ی آثار کلاسیک در داستان معاصر تلقی می شوند.

کتاب جایزه بگیر

جویس کارول اوتس
جویس کارول اوتس، زاده ی 16 ژوئن 1938، نویسنده ای آمریکایی است. اوتس در لاکپورت نیویورک به دنیا آمد. او در آغازین سال های نوجوانی، با علاقه ای کم نظیر به مطالعه ی آثار نویسندگانی چون شارلوت برونته، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی می پرداخت. اوتس، نویسندگی را در چهارده سالگی آغاز کرد؛ در زمانی که مادربزرگش به او یک ماشین تحریر هدیه داد.اوتس در سال 1960 در رشته ی زبان انگلیسی از دانشگاه سیراکوس فارغ التحصیل شد و پس از آن، تحصیلات خود را در دانشگاه های ویسکانسین-مدیسون و رایس ادامه داد. او در زمانی ...
نکوداشت های کتاب جایزه بگیر
Oates is a fearless writer.
«اوتس» نویسنده ای بی باک است.
Los Angeles Times Los Angeles Times

A dazzling collection.
مجموعه ای شگفت انگیز.
New York Times New York Times

Innovative and brilliant.
مبتکرانه و درخشان.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle

قسمت هایی از کتاب جایزه بگیر (لذت متن)
بدون آن که خیلی حواسش باشد، شروع کرد به تماشا. شاید هم بی آن که دقیق ببیندشان، فقط نگاهش به آن ها بود. ابتدا تک و توک و پراکنده بودند. عنکبوت هایی دور مانده و منزوی در تارهایی مرتعش. نقاطی در ارتفاع کنج سقف و یا در گوشه کنار اتاق خوابی که او حالا زمان بیشتری را در آنجا می گذراند. عنکبوت ها در فضای نمور زیر لگن ظرفشویی هم بودند، روی پنجره های هشتی پشت خانه و جاهایی که حشره های کوچک زیرسقفش پراکنده بودند. دلیلش می توانست هجوم سرمای زمستان باشد.

با حالت یک خانم خانه دار غضبناک، تار ها را از بین می برد. عنکبوت ها را کشت و همه ی آثارش را پاک کرد. دست هایش بی نظم و آشفته حرکت می کردند، خشم زیادی در آن ها وجود داشت. گاهی از شدت عصبانیت انگشت هایش را شبیه چنگال پرنده ها به هم گره می زد.

یک هفته از مرگ شوهرش می گذشت. روزهای اول بعد از مراسم تدفین؛ نیمه هشیار و با لباسی نامرتب و معمولی توی خانه پرسه می زد؛ پریشان و کم میل به هر کاری، مثلا این که بخواهد به تلفن جواب بدهد، یا از طرف کسی برایش دسته گل آورده باشند، گلدان های سنگین و جعبه های اهدایی میوه، غذا و نوشیدنی، ولخرجی های دوستان وابسته، کسانی که نتوانسته بودند تلفنی تسکینش بدهند.