کتاب تبریز مه آلود

Tabriz
(2 جلدی)
کد کتاب : 21558
مترجم :
شابک : 978-9643510008
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 1277
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1948
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : ---
تعداد جلد : 2

معرفی کتاب تبریز مه آلود اثر محمدسعید اردوبادی

"تبریز مه آلود" اثری است به قلم "محمدسعید اردوبادی" که داستانی عاشقانه و شورانگیز را از درگاه وقایع تاریخی تبریز در عصر مشروطه بیان می کند. "محمدسعید اردوبادی"، کتاب "تبریز مه آلود" را در اصل به زبان ترکی آذربایجانی با نام "دومانلی تبریز" به رشته ی تحریر در آورد اما "رحیم رییس نیا" این اثر را به زبان فارسی بازگردانی نمود.
"تبریز مه آلود" در بحبوحه ی جنگ های تبریز در برابر قوای استبداد شروع می شود. قسمت ابتدایی اثر، بیشتر تلفیقی از مبارزات منطقه ای را با عشق و عاشقی شخصیت ها به تصویر می کشد. مرد جوانی به نام "ابوالحسن بیک" در سفری که از مرز جلفا به تبریز داشت، "نینا" را که یک دختر جوان روس است از چنگال اراذل و اوباش نجات می دهد. تا زمان رسیدن به تبریز، بین "ابوالحسن" و "نینا" عشق سوزانی در می گیرد اما دست سرنوشت "ابوالحسن" را درگیر رویدادهای انقلاب می کند و "نینا" هم از طرف کنسولگری روس، مامور جاسوسی و فراهم ساختن اطلاعات برای انقلابیون قفقاز می شود.
در ادامه ی اثر "تبریز مه آلود"، نفوذ روس ها در آذربایجان بیشتر می شود و "ابوالحسن" ناچار به ترک تبریز می گردد. او باز هم مشغول فعالیت های انقلابی است که این بار با دختری به نام "هانا" آشنا می شود و این بار او را که از اتباع آمریکایی است، از دست قزاق ها می رهاند. دیری نمی پاید که "هانا" وارد کنسولگری آمریکا می شود و چون به "ابوالحسن" علاقه دارد، رازها و اخبار کنسولگری را به او اطلاع می دهد. این ماجراهای عشقی جذاب میان "ابوالحسن"، "نینا" و "هانا" در کنار یکی از رویدادهای تاریخی و انقلابی مهم آذربایجان، سبب شده تا "تبریز مه آلود" به یک کتاب خواندنی تبدیل شود و "محمدسعید اردوبادی" برای خلق این اثر ماندگار مورد تحسین قرار بگیرد.

کتاب تبریز مه آلود

محمدسعید اردوبادی
محمد سعید اردوبادی (Məmməd Səid Ordubadi) فرزند حاجی‌آقا (۱۸ مه/۲۴ مارس ۱۸۷۲، اردوباد - ۱ مه ۱۹۵۰، باکو) نویسنده، شاعر، روزنامه‌نگار و نمایش‌نامه‌نویس اهل جمهوری آذربایجان بود.پدر وی حاجی‌آقا متخلص به فقیر نخستین آموزگار و الهام‌بخش اشعار محمد سعید بوده‌است. او همراه با پدرش در مجالس‌های شعر و ادبیات ترکی شرکت می‌کرد و از همان دوران کودکی علاقهٔ بسیاری به ادبیات ترکی نشان داده و تمامی اشعار خوانده‌شده در مجالس شعر را حفظ می‌کرد.نخستین شعر...
قسمت هایی از کتاب تبریز مه آلود (لذت متن)
من وقتی به خانه وارد شدم، چهار جوان را دیدم که لباس های شان آغشته به خون و گل بود. آن ها لباس های مردانه را درآورده، پس از شست وشو، لباس های خود را پوشیدند. من هم لباس هایم را دادم که تمیز بکنند. تا نینا و تهمینه آن ها را تمیز بکنند، من هم خودم را شستم. نفهمیدم که یک استکان چای را چطور خوردم. زیرا که چهار شبانه روز تمام بود که خواب به چشم مان نرفته بود. لازم بود که کمی استراحت کنیم. پس از رفتن دخترها به خانه خود، خواستم کمی استراحت بکنم. مدت زیادی نگذشته بود که به شنیدن صدای در از جا برخاستم و چون وارد اتاق نشیمن شدم، دیدم که کئچه چی اوغلو، مستخدم سردار رشید در آنجا نشسته است. او به دیدن من از جا برخاست و نامه سردار رشید را به دستم داد. نامه به زبان فارسی نوشته شده بود: «جناب ابوالحسن بیک! هزاران شکر و ثنا به خداوند تبارک و تعالی باد که مشتی خائن که علیه حکومت امپراتور قیام کرده بودند، به سزای اعمال خود رسیدند و آن هایی که می خواستند عزاداری حسینی را از اعتبار بیندازند، از شهر گریختند. عزاداری حسینی را که به علت همین حوادث تعطیل کرده بودم، از همین امروز برپا می دارم. در حالی که مصیبت دیگری نیز با این مصیبت بزرگ مصادف شده است. باید به اطلاع شما برسانم که شوهر ماهروی بدبخت ما، آقا اسماعیل اسکندرزاده، به دست انقلابیون شهید شده است. انتظار دارم که همراه نینا خانم به خانه ما تشریف بیاورید».