کتاب ویلا دختر جنگل

Willa of the Wood
کد کتاب : 33445
مترجم :
شابک : 978-6002914552
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 360
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

ویلا
Willa of the Wood
(جنگجوی کوچک بیشه)
کد کتاب : 22828
مترجم :
شابک : 978-6004624398
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 364
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ویلا اثر رابرت بیتی

کتاب «ویلا» رمانی نوشته ی «رابرت بیتی» است که نخستین بار در سال 2018 انتشار یافت. دختری به نام «ویلا» از کوهستان «گریت اسموکی»، بهترین سارق در قبیله ی خود است. او زیر پوشش تاریکی، به خانه های مختلف می رود و چیزهایی را می رباید که برای ساکنین آن خانه ها چندان بااهمیت نیست. کار «ویلا» بسیار پرمخاطره است چرا که اگر او را پیدا کنند، حتما جانش را می گیرند. اما «ویلا» برای به دست آوردن احترام رئیس کاریزماتیک قبیله، حاضر است هر خطری را به جان بخرد. وقتی کنجکاوی «ویلا» باعث آسیب دیدن و سرگردانی او در جهانی دور از خانه می شود، او برای فرار، از نیرویی کهن درخواست کمک می کند. اما تنها پس از این اتفاق است که «ویلا» به حقیقت پی می برد: ساکنین این جهان همه مثل هم نیستند، و اکنون، نیروهای حفاظت کننده از جهان خودش در معرض نابودی قرار گرفته است.

کتاب ویلا


ویژگی های کتاب ویلا

نامزد بهترین کتاب کودک و نوجوان گودریدز سال 2018

«رابرت بیتی» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

رابرت بیتی
رابرت بیتی، نویسنده ی آمریکایی است. بیتی به همراه همسر و سه دخترش در کارولینای شمالی زندگی می کند و اعضای خانواده اش در خلق و ویرایش داستان ها به او کمک می کنند. بیتی قبل از تبدیل شدن به نویسنده ای تمام وقت، یکی از پیشگامان فناوری رایانش ابری، موسس و مدیر شرکت پلکس و یکی از مدیران مجله ی Narrative بوده است. گفتنی است که او در سال 2007 به عنوان کارآفرین برتر سال انتخاب شد.
نکوداشت های کتاب ویلا
A moving journey of hope.
سفری تکان دهنده درباره ی امید.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

It asks insightful questions about the relationship between nature and humans.
این اثر، سوالاتی خردمندانه را در مورد رابطه ی میان طبیعت و انسان ها مطرح می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Thrilling.
مهیج.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب ویلا (لذت متن)
همین که «ویلا» داخل لانه شد، با دستپاچگی از زیر نور مهتابی که از پنجره به داخل تابید، کنار رفت. در گوشه ی تاریک محل غذاخوری دولا شد. همچنان که با چشم هایش تاریکی را برای پیدا کردن هر خطری می کاوید، پرهای کوچک پشت گردنش از ترس و اضطراب راست ایستادند. با خودش گفت، پس نیش سفید کجاست؟ یعنی همه ی روزگردها طبقه ی بالا روی تختخواب هاشونن؟

نفسش را در سینه حبس کرد و به طرف دیگری خزید و توی اتاق اصلی لانه را نگاه کرد تا مبادا مهاجمانی آنجا باشند. صبر کرد، همه جا را پایید و خوب گوش داد. اگر اینجا او را پیدا می کردند-یعنی دقیقا داخل لانه شان-حتما دخلش را می آوردند.

بوی هوس انگیز چیزی شیرین به مشامش خورد. سعی کرد به آن اعتنایی نکند اما صدای قار و قور شکمش بلند شد. برگشت و ظرف گرد و سنگ مانندی را دید که روی طاقچه ی تخت و چوبی بالای سرش گذاشته بودند. می دانست که نباید می گذاشت آن بو حواسش را پرت کند اما دیروز و امشب را با گرسنگی سر کرده بود.