کتاب زنی که مهم نبود

A Woman of No Importance
داستان ناگفته ی اولین زن جاسوس جنگ جهانی دوم
کد کتاب : 26946
مترجم :

شابک : 978-6008392927
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 129
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

زن بی اهمیت
A Woman of No Importance
داستان زن جسوری که سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد
کد کتاب : 131467
مترجم :
شابک : 978-6226628266
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 493
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب زنی که مهم نبود اثر سونیا پرنل

در سال 1942 ، گشتاپو یک مخابره ی فوری داشت بدین صورت که : "او خطرناک ترین جاسوس متفقین است. ما باید او را پیدا کرده و نابود کنیم." هدف در تیررس آنان، یکی از اشخاص تراز اول بالتیمور به نام ویرجینیا هال بود که توانست راه خود را با رایزنی به عملیات ویژه اجرایی که سازمانی جاسوسی تحت عنوان وزارت امور جنگی غیرمردانه وینستون چرچیل بود باز کند. او نخستین زن از میان متفقین بود که به پشت خطوط دشمن اعزام شد و با وجود پای مصنوعی اش کمک کرد تا مشعل مقاومت فرانسه شعله ور شده و آن طور که امروزه می دانیم، انقلابی در جنگ مخفیانه ایجاد کند.
ویرجینیا شبکه های عظیم جاسوسی در سرتاسر فرانسه به راه انداخت و از آسمان، اسلحه و مواد منفجره فرا خواند و به عنوان پایه ی اصلی مقاومت شناخته شد. با وجود اینکه آگهی هایی از چهره ی او که برای سرش جایزه گذاشته بودند همه جا را گرفنته بود، ویرجینیا از فرمان های تخلیه ای که پشت هم به او ابلاغ می شد سرپیچی کرد. هال سرانجام از طریق یک پیاده روی مرگبار از مسیر پیرنه به اسپانیا فرار کرد و پوشش او افشا شد. با این وجود، مصمم برای نجات جان افراد بیشتر، دوباره برگشت و با هدایت یک کمپ چریک پیروز گشت و موفق شد راه های باریک فرانسه را از چنگال نازی ها نجات دهد.
سونیا پرنل برای نخستین بار بر پایه ی تحقیقات گسترده و جدید، زندگی پر رمز و راز ویرجینیا هال را در داستانی خیره کننده و الهام بخش از قهرمانی، جاسوس بازی، مقاومت و و پیروزی های شخصی او بر ناملایمات شوکه کننده به تصویر کشیده است. زنی که مهم نبود، داستانی نفس گیر از مقاومت درنده ی یک زن بود که به پیروزی در جنگ کمک نمود.

کتاب زنی که مهم نبود


ویژگی های کتاب زنی که مهم نبود

برنده جایزه پلوتارک برای بهترین بیوگرافی

نامزد دریافت جایزه ی حلقه منتقدین کتاب آمریکا 2019

نامزد بهترین زندگی نامه ی گودریدز سال 2019

بهترین کتاب آوریل 2019 سایت آمازون

نکوداشت های کتاب زنی که مهم نبود
an excellent biography... if Virginia Hall herself remains something of an enigma — a testament, perhaps, to the skills that allowed her to live in the shadows for so long — the extraordinary facts of her life are brought onto the page here with a well-judged balance of empathy and fine detail. This book is as riveting as any thriller, and as hard to put down
یک بیوگرافی فوق العاده، اگرچه خود ویرجینیا و مهارت هایی که به او فرصت داد تا مدت ها در سایه زندگی کند همچنان یک معما باقی مانده است اما حقایق خارق العاده از زندگی او با جزییاتی بی نظیر و یکرنگ و متعادل به تصویر کشیده شده است. این کتاب هم مثل هر کتاب هیجان انگیز دیگری میخکوب کننده بوده و کنار گذاشتن آن بسیار دشوار است.
New York Times Book Review New York Times Book Review

a compelling saga of a remarkable woman whose persistence was honed early on by her battles against low gender expectations and later on by her disability.
حماسه ای جذاب از زنی شایان توجه که مقاومتش با نبردی که ابتدا علیه توقعات پایین جنسیتی و سپس با معلولیتش داشت، صیقل داده شد.
USA Today USA Today

Purnell’s writing is as precise and engaging as her research, and this book restores overdue attention to one of the world’s great war heroes. It’s a joy to read, and it will swell readers' hearts with pride.
نوشتار پرنل به اندازه ی تحقیقات او دقیق و درگیر کننده است و این کتاب توجهی دیر اعمال شده به یکی از قهرمانان بزرگ جنگ در جهان است. خواندن اثر لذت بخش بوده و قلب مخاطب را از حس افتخار پر می کند.
Booklist Booklist

A groundbreaking biography that reads like a spy thriller…a suspenseful, heartbreaking and ultimately triumphant tale of heroism and sacrifice.
یک بیوگرافی پیشگامانه که مطالعه ی آن همچون خواندن یک اکشن جاسوسی است...داستانی پر ازتعلیق، دلخراش و در نهایت پیروزمندانه از فداکاری و قهرمانی.
BookPage BookPage

Purnell vividly resurrects an underappreciated hero and delivers an enthralling story of wartime intrigue…fans of WWII history and women’s history will be riveted
پرنل واضحا یک قهرمان کمتر ستایش شده را احیا کرده و داستانی جذاب از دسیسه های زمان جنگ را ارائه می کند. طرفداران تاریخ جنگ جهانی دوم و تاریخ زنان، میخکوب خواهند شد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A remarkable chronicle...this lively examination…shows how, if Hall had been a man, dropping undercover in and out of occupied Vichy, Paris, and Lyon, setting up safe houses, and coordinating couriers for the Resistance, she would now be as famous as James Bond…Meticulous research results in a significant biography of a trailblazer who now has a CIA building named after her.
تاریخچه ای قابل توجه؛ این ارزیابی زنده نشان می دهد که هال چطور مخفیانه به ویشی، پاریس و لیون اشغال شده رفت و آمد می کرد و خانه های امن راه اندازی می نمود و قاصدان جنگی را هماهنگ می کرد. در حدی که اگر مرد بود شهرتی به اندازه ی جیمز باند می یافت...پژوهش های دقیق نگارنده منجر به ایجاد یک بیوگرافی قابل توجه از شخصی شده که راه برای دیگران گشود و اکنون ساختمانی در مقر سازمان سیا به نام اوست.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب زنی که مهم نبود (لذت متن)
در طول دهه جدید که به آن دهه دروغ می گفتند، راستی و درستی فدای ترس و نفرت و نژادپرستی شد. ویرجینیا نیز در این معرکه به دنبال عدالت و آزادی خواهی بود. فرانکلین روزولت، رئیس جهمور کشورش نیز درگیر معاملات خودش بود. طرز تفکر ویرجینیا بسیار شبیه روزولت بود، زیرا او در مدرسه بارنارد زیردست استاد ریموند مولی که مشاور اعظم روزولت بود آموزش دیده بود، اما همیشه با خودش می گفت کشورش آمریکا درگیر چنین فجایعی نمی شود. اواخر سال ۱۹۳۶ ویرجینیا تصمیم گرفت آخرین تلاشش را بکند تا تبدیل به یک آدم سیاسی شود. او با سابقه ۵ سال فعالیت به عنوان منشی سفارت برای آزمون کتبی و مصاحبه اقدام کرد. و بالاخره در ژانویه ۱۹۳۷ با کشتی به آمریکا برگشت. مملو از بار علمی و تجربه و فعالیت سیاسی وارد امتحان شد، اما باز هم در مصاحبه رد شد. پس از این اتفاق ویرجینیا نسبت به رأی صادرشده اعتراض کرد و با خود فکر کرد که آنها عمدا او را در امتحان رد کرده اند، ولی با بررسی های به عمل آمده مشخص شد که این اتفاق نیفتاده است و ویرجینیا خیلی زود دوباره به ونیز برگشت. روزهای اول بازگشت به ونیز حال و روز خوشی نداشت و سعی کرد خودش را با کارهای روزمره سرگرم کند تا این شکست را فراموش کند. با وجود جرّوبحث های همیشگی موجود در خانواده ویرجینیا، او دیگر به یک دختر پویا و فعال بدل شده بود، کسی که تفریحاتی مثل شنا و اسب سواری داشت و سعی می کرد نقص پاهایش را با این قبیل کارها بپوشاند. روزها گذشت و طی یک درخواست رسمی از ویرجینیا تقاضا شد تا شهر ونیز را به سمت شهر تالین واقع در استونی ترک کند. در طول سفر جدیدش به سمت استونی او مجبور بود از فرانسه عبور کند و همین امر دلیلی شد تا بتواند چند روزی را با هزینه خودش در پاریس بماند و بتواند دوستان قدیمی اش را ملاقات کند. در طول اقامت کوتاه مدت در پاریس همیشه می ترسید که دوستانش از او بپرسند که چرا لباس راحت تر و آزادتر می پوشد، اما آنها نمی دانستند که او از زمانی که پایش را از دست داده، مجبور است همیشه شلوار بپوشد و همین امر کم کم باعث شد تا در برقراری رابطه با دوستانش معذب باشد. هرچند خانواده او اصالتا از آلمانی هایی بودند که به ایالت پنسیلوانیا مهاجرت کرده بودند و چنین پوششی برای آنها غیرمعمول نبود. در کنار این مشکلات ویرجینیا با اینکه از تنها بودن رنج می برد اما هیچ وقت حاضر نبود که دوباره با فرد جدیدی ازدواج کند و تنهایی بر روی زندگی اش سایه انداخته بود.