کتاب نیکی و روز بارانی

«نیکی و روز بارانی» نوشته‌ی والری گرباچف، جلد هشتم از مجموعه «قصه‌های دوستی» است. تصویرگر کتاب نیز خود نویسنده است. مخاطبان این مجموعه کودکان گروه سنی الف و ب هستند.
شخصیت اصلی داستان بچه خرگوشی به نام نیکی است. روزی بارانی است، بنابراین نیکی و خواهر و برادرهایش نمی‌توانند بیرون بروند و بازی کنند. آن‌ها حوصله‌شان سررفته و از ماندن توی خانه خسته شده‌اند. مامان می‌گوید می‌توانند کتاب بخوانند یا کارت‌بازی کنند اما نیکی فکر بهتری دارد: می‌گوید به کویر برویم که آفتابی است و هیچ‌وقت آنجا باران نمی‌بارد. مامان می‌گوید در کویر گم می‌شوید. نیکی می‌گوید به کوهستان برویم. مامان می‌گوید در کوهستان صخره‌ها می‌ریزند. نیکی می‌گوید به جنگل برویم. اما مامان می‌گوید جنگل پر از حیونات وحشی است. قطب جنوب چطور است؟ نه، آنجا که یخ می‌زنید. پس به فضا برویم... مامان می‌گوید لازم نیست، باران بند آمده است. همه چکمه‌های‌شان را می‌پوشند و بیرون می‌روند و شلپ و شلوپ روی زمین خیس بازی می‌کنند و رنگین‌کمان را می‌بینند. آن‌ها نزدیک خانه هستند و دیگر گم نمی‌شوند. اما نیکی هنوز دوست دارد برود جای دیگری؛ این‌بار به رنگین‌کمان!
نویسنده با خلق موقعیتی جذاب و شخصیت‌هایی بامزه، داستانی آموزنده یرای کودکان تعریف می‌کند. کودکان در ذهن خودشان مکان‌ها و موقعیت‌های گوناگون را می‌سازند. کویر، کوهستان، جنگل و قطب جنوب مکان‌هایی هستند به شکلی داستانی به کودکان معرفی می‌شوند و آن‌ها با این مکان‌ها و حال و هوای آن‌ها آشنا می‌شوند و به تفاوت‌ این مکان‌ها پی می‌برند. در پایان زیبا و شاعرانه‌ی داستان نیز آن‌ها با پدیده‌ی زیبای رنگین‌کمان روبه‌رو می‌شوند که نیکی می‌خواهد به آنجا بروند. همین نکته کودکان را به تفکر درباره‌ی این پدیده وادار می‌کند و آن‌ها با کمک بزرگ‌ترها می‌توانند این پدیده‌ی طبیعی را بشناسند و به چگونگی تشکیل آن پی ببرند.
والری گورباچف با خلق موقعیتی متفاوت، ماندن در خانه به‌ خاطر باران، اهمیت خیال‌پردازی کودکان و همراهی مادر در راهنمایی کودکان و اهمیت حضور بزرگ‌ترها در بازی با کودکان را نشان می‌دهد.
«نیکی و روز بارانی» قصه‌ای لطیف، شاعرانه و سرشار از تخیل دارد که کودکان را به سفری تخیلی می‌برد و ضمن تقویت قدرت تخیل آن‌ها نکاتی را در باره‌ی محیط‌های جغرافیایی متفاوت به آن‌ها ‌آموزش می‌دهد.