کتاب بید کور،زن خفته

Blind Willow, Sleeping Woman
2 جلدی
کد کتاب : 2882
مترجم :
شابک : 9782000609025
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 519
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت
تعداد جلد : 2

درخت بید کور و دختر خفته
Blind Willow, Sleeping Woman
کد کتاب : 3204
مترجم :
شابک : 978-6001195938
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 80
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب بید کور،زن خفته اثر هاروکی موراکامی

کتاب « بید کور،زن خفته » مجموعه بیست و چهار داستان است که ظرافت و ویژگی های منحصر به فرد نوشتاری آن، بیانگر تسلط "هاروکی موراکامی" بر این فرم داستانی می باشد ."هاروکی موراکامی" نویسنده ی محبوب و سرشناس ژاپنی است که به جهت نگارش خاص و قلم جذابش جوایز متعددی را دریافت کرده است. یکی از مواردی که قلم "هاروکی موراکامی" را از سایر نویسندگان متمایز می کند، این مساله است که وی به خوبی از عناصر بومی ژاپن در آثارش استفاده می کند و کتاب « بید کور،زن خفته » نیز نشان گر این موضوع است.
داستان های کتاب « بید کور،زن خفته » از سورئال گرفته تا دنیوی ، توانایی های "هاروکی موراکامی" را برای تغییر دادن طیف وسیعی از تجربه های انسانی به روش هایی آموزنده ، شگفت آور و به شدت سرگرم کننده نشان می دهند. در این کتاب کلاغ های سرزنده ، یک میمون جنایتکار و یک آدم برفی و همچنین رویاهایی که شخصیت و دنیای ما را شکل می دهد و چیزهایی که ممکن است آرزویشان را داشته باشیم، در کنار هم حضور دارند .شخصیت داستان های "هاروکی موراکامی" ، چه در حین دیدار مجدد در ایتالیا ، چه در تبعید عاشقانه در یونان ، تعطیلات در هاوایی و چه در چنگال زندگی روزمره ، با ضرر شدید ، یا جنسیت مختلف، یا درخشش کرم شب تاب ، یا فاصله زیاد میان کسانی که باید نزدیک تر از همه باشند، به تصویر کشیده شده اند. این کتاب شامل داستان هایی از وی به نام های ؛ «راننده تاکسی خون آشام»، «شهر او»، «جشنواره شیر دریایی»، «درخت بیدکور و دختر خفته»، «آینه» و... می باشد.

کتاب بید کور،زن خفته


ویژگی های کتاب بید کور،زن خفته

برنده جایزه بین المللی داستان کوتاه فرانک ا کنر درسال 2006

برنده جایزه کیریاما در سال 2007

هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته ی خودش در آوریل سال ۱۹۷۸ در هنگام تماشای یک مسابقه ی بیسبال، ایده ی اولین کتاب اش، به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزه ی نویسنده ی جدید گونزو را دریافت کرد. در سال ۱۹۸۰ رمان پینبال (اولین قسمت از سه گانه ی موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه ی حرفه ای ...
نکوداشت های کتاب بید کور،زن خفته
Murakami’s writing perfectly captures the way surreal, even seemingly supernatural, encounters can subtly alter the terrain of everyday life.
نوشته های موراکامی به شیوه ای کاملا سورئالیستی است ، حتی ظاهری فوق طبیعی را به تصویر می کشد که می تواند با ظرافت قلمرو زندگی روزمره را تغییر دهد.
Washington Post Book World Washington Post Book World

قسمت هایی از کتاب بید کور،زن خفته (لذت متن)
سر و صداها مثل دودی سراسر اتاق را فرا گرفت. یک بار دیگر به خاطراتم بازگشتم. او خودکار کوچکی در جیب جلو پیراهنش داشت. حالا به یاد می آورم که از آن خودکار برای نوشتن چیزی روی دستمال کاغذی استفاده می کرد. او داشت یک تصویر می کشید. دستمال خیلی نرم بود و نوک خودکار به راحتی حرکت نمی کرد. با این حال او یک تپه کشید و یک خانه کوچک روی آن. داخل خانه یک دختر خوابیده بود. خانه توسط یک درخت بید کور محاصره شده بود. در واقع درخت بید کور باعث شده بود که دختر به خواب برود.

بعضی وقت ها حجم زیادی از بدشانسی و بداقبالی روی سر آدم هوار می شود. ممکن است اندکی اغراق در این باشد، اما وقتی اتفاقات بد برای یک نفر به وقایع دنباله دار بدل می شود، قطعا می توان گفت که حجم عظیم بدشانسی و بداقبالی روی سر او هوار شده است. امروز من مصداق همین هوار شدن حجم زیادی از بدبختی بودم. اول از همه زنی که با او قرار داشتم، سرکارم گذاشت. سپس یکی از دکمه های ژاکتم گم شد. یک نفر را در مترو دیدم که حاضر بودم سرم برود اما نبینمش. دندانم شروع کرد به زق زق کردن و حالا هم زیر باران و ترافیک غیرقابل تحملی ناشی از تصادف، در تاکسی گیر افتاده ام. حالا به من حق بدهید اگر کسی بیاید بگوید همه ی این اتفاقات روزمره و طبیعی است، یک سیلی محکم مهمان من خواهد بود. موافق نیستید؟ همین است که می گویم سر و کله زدن با مردم کار دشواری است. البته من آدم چندان سخت گیری نیستم و گاهی اوقات به زندگی از دید پادرهایی که روی شان نوشته خوش آمدید و تمام وقت شان صرف خوابیدن جلوی در ورودی می شود، نگاه می کنم و می دانم آن ها هم بدبختی های خاص خودشان را دارند. اما نقش ما در زندگی چیست؟