کتاب کاهن معبد جینجا

Priest of Ginja Temple
(داستان سفر ژاپن وحید یامین پور)
کد کتاب : 39275
شابک : 978-9643030315
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 210
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 28
زودترین زمان ارسال : 27 آذر

معرفی کتاب کاهن معبد جینجا اثر وحید یامین پور

"کاهن معبد جینجا" داستان سفر کوتاه "وحید یامین پور" به ژاپن در گرامیداشت سالگرد بمباران هیروشیما است که با توجه به سابقه ی کاری او، از مرز سیر و سیاحت فراتر رفته و به تحلیل اتفاقاتی که مشاهده می کند می پردازد. ژاپن کشوری است که همواره در تمام برهه ها به دلایل ریز و درشتی زیر نورافکن بوده است؛ چه به خاطر فرهنگ و هنر، چه در جنگ و چه در پیشرفت صنعتی و اقتصادی، نام کشور آفتاب تابان، به نحوی خودنمایی می کند. اما برای شناخت یک سرزمین، چه راهی بهتر از خود سفر کردن یا خواندن سفرنامه ای خوب وجود دارد؟ "کاهن معبد جینجا" سفرنامه ایست که گوشه ای ازواقعیت های این کشور جذاب و شگفت انگیز را به تصویر کشیده و به شکل مفید و مختصر از تجربه ی سفر به آنجا می گوید.
"وحید یامین پور" برای نگارش "کاهن معبد جینجا" نثر صریح و کم حاشیه ای را به کار گرفته است و مطالب کتاب کاملا روان و شفاف بیان شده اند. او در طول سفر بارها به یادداشت برداری پرداخته که این امر سبب شده جزییات قابل توجهی را ثبت کند. با خواندن "کاهن معبد جینجا" حوصله ی مخاطب سر نمی رود چرا که نویسنده تمام مسائل غیرضروری و جانبی را حذف کرده و هنگام مطالعه، مخاطب از خواندن چیزی رد نمی شود. "وحید یامین پور" نویسنده ای است که در مقایسه تقابلات شرق و غرب، پیش زمینه ی مناسبی دارد بنابراین مشخص است در سفر به کشوری که ایده هایی از هر دو فرهنگ را دارد، به چیزی بیش از سطوح و ظواهر پرداخته و خواننده را به لایه های عمیق تر و قابل تامل تری خواهد برد.

کتاب کاهن معبد جینجا

وحید یامین پور
وحید یامین‌پور (زادهٔ ۱۳۵۹ در دزفول) پژوهشگر حوزه هنر اسلامی، نویسنده و فعال رسانه ای ایرانی است، که هم‌اکنون به عنوان رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد تهران شرق و مدرس دانشگاه امام صادق فعالیت می‌کند.
قسمت هایی از کتاب کاهن معبد جینجا (لذت متن)
گویی آماتراسو - الهه آفتاب تابان - واپسین کیمونوی ابریشمی را از تن سیمینش به درآورده و آن را بر آسمان خراشی در میانه توکیو آویخته، با دشنه ای اخته می آید تا سر سنت و شرافت بی وفای ژاپن را گوش تا گوش ببرد و بر گوشه ی عرش در انتهای اقیانوسی که دیگر آرام نیست، بیاویزد. آنگاه چهار زانو در معبد آساکوسا بنشیند و فریاد بزند: «آری این است جزای خیانت به هزاران سال نجابت و افتخار؛ دیگر هیچ خنجری پهلوی هیچ سامورایی مغروری را نخواهد درید. شما ستیزه جویی و شجاعت را فراموش خواهید کرد و آن شرم پنهان همیشگی را که در گوشه چشم های زنان نازک اندام تان گنجانده بودم. شما را مجبور خواهم کرد تا ابد با نظمی آهنین کار کنید و ثروت بیافرینید. مجازات شما این است که روزنامه بخوانید و همسران خود را عاشق نباشید. شما را از خود آزاد کرده و از راه خدایان -شن دائو- اخراج خواهم کرد.»