کتاب روایت یک خودکشی

Legend of a Suicide
  • 15 % تخفیف
    245,000 | 208,250 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نگاه نگاه
    نویسنده:
کد کتاب : 48005
مترجم :
شابک : 978-6003768420
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 268
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب روایت یک خودکشی اثر دیوید ون

آنها در امتداد ساحلی سراشیب که به ندرت آنجا می­رفتند قدم زدند و در سکوت دور و دورتر شدند و به دماغۀ مجاور رسیدند. پدرش گفت: «فکر نمی­کنم من بتونم بدون زن زندگی کنم. نمی­گم اینجا بودن با تو عالی نیست، اما من همیشه دلم برای زندگی با زن­ها تنگه. نمی­تونم به زن ها فکر نکنم. نمی­دونم چه مرگمه. نمی­دونم چطور می­شه وقتی اصلا زنی اینجا نیست، این طوری فکر و ذکرم اسیرشون باشه. مثل اینه که ما اینجا اقیانوس و کوه و درخت داریم، اما در واقع انگار هیچی اینجا نیست مگه اینکه من یک زن لعنتی کنارم داشته باشم.»

کتاب روایت یک خودکشی

قسمت هایی از کتاب روایت یک خودکشی (لذت متن)
مادرم در جزیرۀ آداک به دنیا آمد، جزیره که نه، یک تخته سنگ یخی به دور از مجمع الجزایر الیوت،[۱] در حاشیۀ دریای برینگ. پدرم دو سال بود که به عنوان دندانپزشک در خدمت نیروی دریایی بود. او آلاسکا را دوست داشت چون عاشق شکار و ماهیگیری بود اما تا آن زمان که از مادرم خواستگاری می کرد اسم جزیرۀ آداک را هم نشنیده بود. تا جایی که مادرم را می‏شناسم، اگر تصمیم با خودش بود دست رد به سینۀ پدر می زد. با توجه به اطلاعات کافی و وافی که از مادرم دارم، او هیچ وقت انتخاب اشتباه نکرده است.

یک شب وقتی پدرم داشت تنهایی در اتاق نشیمن عربده می‏کشید و مادرم هم داشت در اتاق خوابش چیزهایی را می‏شکست، آنجا را ترک کردم. مادرم صداهای آدم‏واری از خودش در نمی‏آورد، اما من می‏توانستم با تصویرکردن صدای کوبیدن یک وسیلۀ چوبی یا شکستن یک وسیلۀ شیشه‏ای یا پودر شدن یک مجسمۀ گچی، مسیر حرکت او در اتاقشان را رصد کنم. آن شب به دنیای آرام و خیس شبانۀ جنگل‏های بارانی آلاسکا قدم گذاشتم که هیچ صدایی در آن نبود جز صدای باران، و با پیژامه همین طور در خیابان پرسه ‏زدم و در تاریکی به صداهایی که از پنجره‏های کوتاه اتاق‏های نشیمن و از پشت درهای بسته می‏آمد گوش کردم تا اینکه پشت یک در صدای فرت فرتی شنیدم که برایم عجیب بود.