رمان «جزیره کاریبو» نوشتهی دیوید ون، اثری عمیقا احساسی و بهلحنی سخت و بیپرده است که در چشمانداز خشن و پرهیبت آلاسکا میگذرد؛ جایی که طبیعت نهتنها پسزمینه، بلکه نیرویی تعیینکننده و همواره حاضر در زندگی شخصیتهاست. داستان با تمرکز بر زوجی میانسال، گری و ایرن، شکل میگیرد؛ زوجی که پس از سالها کشمکشهای خاموش و فرساینده، با امید به یافتن معنایی تازه، راهی جزیرهای دورافتاده میشوند تا کلبهای چوبی بسازند و شاید پیوند ازدسترفتهشان را بازیابند. این سفر، بیشتر از آنکه ماجراجویی باشد، تلاشی درمانجویانه و در عین حال پراسترس است؛ گری بهدنبال تحقق آرزوهای دیرینه و جبران سالهایی است که نتوانسته کاری از پیش ببرد، و ایرن با سردردهای مرموز و سنگینی خاطرات گذشته، به سختی قدم به قدم همراه او میآید. در سوی دیگر، دخترشان رودا در سرزمین اصلی زندگی میکند؛ زنی جوان که در آستانهی ازدواج است و در عین تلاش برای ساختن آیندهای مستقل، پیوسته نگران والدینش و شکستهای پنهان رابطهی آنهاست. رودا چیزی را حس میکند که خود گری و ایرن نمیتوانند به زبان بیاورند: فاصلهی عمیقی که سالهاست میانشان افتاده و اکنون با رفتن به جزیره، زیر نور سرد و بیرحم آلاسکا واضحتر میشود. رمان با جابهجایی میان دیدگاهها، تصویر خانوادهای را میسازد که هر یک از اعضا در تنهایی خود گرفتارند؛ تنهاییای که طبیعت وحشی آن را صد برابر میکند. مضامین اصلی رمان بهطرزی یکدست و پیوسته در بافت داستان تنیده شدهاند. یکی از مهمترین آنها انزواست؛ انزوایی که نهفقط جغرافیایی، بلکه روانی و وجودی است. آلاسکا، با برفهای سنگین و بادهای سردش، پژواک شکستها، ناگفتهها و دلزدگیهای این زوج است. همانقدر که طبیعت عظیم و زیباست، بیرحم و فرساینده نیز هست و همین دوگانگی، به ریشههای احساسی شخصیتها عمق میدهد. در کنار آن، رویای ساختن و دوباره آغاز کردن که گری آن را در قالب ساخت یک کلبه دنبال میکند به نمادی از رویای آمریکایی تبدیل میشود؛ رویایی که اینجا نه وعدهی آزادی، بلکه فشار، ناامیدی و میل به کنترل را آشکار میکند. در مقابل، ایرن با بدنی بیمار و ذهنی فرسوده، نمایندهی حقیقت تلخ سالهایی است که بیصدا گذشتهاند و اکنون وزن خود را نشان میدهند. ون در این رمان، مانند دیگر آثارش، میکوشد مرز میان طبیعت و روان انسان را بردارد. جزیره کاریبو همچون نیرویی ابتدایی عمل میکند: گاه الهامبخش، گاه تهدیدآمیز، و همیشه در حال فشار آوردن به شخصیتهایی که تلاش دارند معنایی در زندگی مشترکشان بیابند. یکی از نقاط قوت اصلی کتاب، نثر موجدار، تراژیک و فشردهی ون است؛ نثری که هم سرشار از جزئیات حسی طبیعت است و هم به دقت روان انسان را میکاود. با این حال، ریتم آهسته، فضای سنگین و تمرکز شدید بر درونکاوی میتواند برای برخی خوانندگان چالشبرانگیز باشد. در مجموع، «جزیره کاریبو» رمانیست دربارهی ازدواج، پشیمانی، آرزوهای ناکام و طبیعتی که هم پناهگاه است و هم قضاوتگر. تجربهی خواندن آن تلخ، صمیمانه و ماندگار است؛ روایتی از انسانهایی که در برابر طبیعت و در برابر یکدیگر بهتدریج برهنه میشوند.
درباره دیوید ون
دیوید ون (1966- ) رماننویس و نویسنده داستان کوتاه آمریکایی است و پیش از این استاد نویسندگی خلاق در دانشگاه وارویک انگلستان بود.