کتاب خروج اعتراض و وفاداری

Exit, Voice, and Loyalty
کد کتاب : 50897
مترجم :
شابک : 978-6003000643
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 212
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1970
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 20 آبان

معرفی کتاب خروج اعتراض و وفاداری اثر آلبرت هیرشمن

کتاب "خروج اعتراض و وفاداری" رساله ای است که توسط "آلبرت هیرشمن" نوشته شده است. کار به یک اولتیماتوم مفهومی بستگی دارد که مصرف کنندگان را در مواجهه با کیفیت پایین کالاها مواجه می کند: خروج یا صدا. کتاب تأثیرگذار توصیف شده است. چارچوب ارائه شده در کتاب در مورد موضوعاتی مانند جنبش های اعتراضی، مهاجرت، احزاب سیاسی و گروه های ذینفع و همچنین روابط شخصی اعمال شده است.
مفهوم اساسی به شرح زیر است: اعضای یک سازمان، اعم از یک تجارت، یک کشور یا هر شکل دیگری از گروه‌بندی انسانی، زمانی که درک می‌کنند که سازمان در حال نشان دادن کاهش کیفیت یا منفعت برای اعضا است، اساسا دو پاسخ ممکن دارند: می تواند خارج شود (از رابطه خارج شود)؛ یا، آنها می توانند اظهار نظر کنند (تلاش برای تعمیر یا بهبود رابطه از طریق ارسال شکایت یا پیشنهاد تغییر). برای مثال، شهروندان یک کشور ممکن است به دو طریق به سرکوب سیاسی فزاینده واکنش نشان دهند: مهاجرت یا اعتراض. به طور مشابه، کارمندان می توانند انتخاب کنند که شغل ناخوشایند خود را ترک کنند، یا نگرانی های خود را در تلاش برای بهبود وضعیت بیان کنند. مشتریان ناراضی می توانند از جای دیگری خرید کنند یا از مدیر درخواست کنند. این کتاب خود نشان دهنده اتحاد بین عمل اقتصادی و سیاسی است. خروج با دست نامرئی آدام اسمیت همراه است، که در آن خریداران و فروشندگان آزادند تا بی سر و صدا در بازار حرکت کنند و دائما روابط را شکل داده و از بین ببرند. صدا، از سوی دیگر، ذاتا سیاسی است و در برخی مواقع تقابلی.

کتاب خروج اعتراض و وفاداری

آلبرت هیرشمن
آلبرت اوتو هرشمن (Albert Otto Hirschmann) (زادهٔ ۷ آوریل ۱۹۱۵ در برلین — درگذشتهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲ در نیوجرسی)، اقتصاددان، اندیشمند سیاسی سدهٔ بیستم آلمانی و برندهٔ جایزهٔ لیپینکات در سال ۲۰۰۳ به خاطر تألیف کتاب هواهای نفسانی و منافع است.
قسمت هایی از کتاب خروج اعتراض و وفاداری (لذت متن)
معرفی مفهوم دوآتشۀ ارزیابی فواید حاصل از ابراز عقیده را پیچیده تر می سازد. به وضوح، دوآتشه بودن می تواند به انکار فردیت و شخصیت و خویشتن خویش بینجامد که گونه ای «گریز از آزادی» زیان آور است یا با مجموعۀ کاملی از عقاید و باورهای قوی درخصوص تمامی موضوعات روز که به نوعی از شرایط «اسفبار» (چخوف، اولنکا) نداشتن عقیده دربارۀ هیچ چیزی رنج می برد، ملبس شود. در حالی که کالاهایی که ما در بازار می خریم به روشنی برای رفاه مادی سودمند هستند، عقاید لزوما برای فردیت و عزت نفس کلیدی نیستند؛ در کل به نظر می رسد این امر به برخی مشخصات بیشتر و پیچیده با توجه به روش کمابیش «مستقلی» بستگی دارد که عقاید در آن شکل گرفته اند. چه بسا پیشرفت هایی بتواند درخصوص موضوع مورد نظر ما حاصل شود اگر از زاویۀ همگانی دیده شوند نه فردی. تا اینجا عمدتا به تحقیق دربارۀ مشارکت در رضایت خاطر و شادمانی فردی پرداخته ام که با اکتساب و تصاحب مجموعه ای از عقاید چندوجهی و قویا تقریرشده انجام می شود. اما یقینا چنین تصاحبی، که به طور گسترده در میان شهروندان انتشار یافته، اثرات مهم مثبت و منفی ای بر منش جامعه نیز دارد. یک اثر مهم آن بر کیفیت زندگی شهروندان منفرد بعدا می تواند در قالب این روش غیرمستقیم به کار گرفته شود. اشتیاق به پیشرفت اقتصادی اغلب در این مدل دووجهی ارزیابی شده است: یک وجه نه تنها مثلا به اثر رشد اقتصادی بر خوشبختی فردی، بلکه به نقش آن در حفظ و تقویت یک جامعۀ دموکراتیک آزاد نگاه می کند. زیست بوم شناسی به کنار، اجماع اخیر این بوده که اثرات اجتماعی و سیاسی رشد اقتصادی مانند اثرات مستقیم آن بر خوشبختی فردی سودمند است.