کتاب ترانه خواندن به وقت باران

Signing in the Raining
کد کتاب : 5349
شابک : 978-9648689204
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 480
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ترانه خواندن به وقت باران اثر مسیحا برزگر

کتاب «ترانه خواندن به وقت باران» به نویسندگی «مسیحا برزگر» به تحریر درآمده است. مجموعه قطعات ادبی این نویسنده درباره زندگی ، عشق، حقیقت و هستی است . شاید امروزه کمتر کسی باشد که به همانند دوران و قرن های گذشته جهان را با دیدگاهی عرفانی و آرامشی کمال گرا نگاه کند. و همین باعث شده است که کتاب ترانه خواندن به وقت باران یادآور و تذکری برای کمال فراموش شده ای باشد که امروزه حتی فرصت فکر کردن به آن را نداریم .اگر در معنا و هدف خلقت خود و جهان دچار تردید شده ای؟ اگر می خواهی به شناخت عمیق تری نسبت به خدا و جهان دست یابی؟ کتاب ترانه خواندن به وقت باران بهترین فرصت و انتخاب برای رسیدن به پاسخ سوال هایتان است. خواندن به وقت باران در سی و سه فصل نوشته شده است و به جرات می توان این گونه ادعا کرد که پس ازخواندن این کتاب نظرتان به کلی در خصوص خدا و زندگی تان تغییر خواهد کرد.
در ضمن توصیه میشود این کتاب را با موسیقی آرام مطالعه فرمایید.

کتاب ترانه خواندن به وقت باران

مسیحا برزگر
مسیحا برزگر زاده‌ی تهران است؛ خیابان حافظ، خیابان ابوسعید ابوالخیر.او ایران و زبان فارسی را بزرگ‌ترین موهبت‌های الهی زندگیش می‌داند.برزگر بیش و پیش از هر چیز خدا را دوست دارد، و خود را با همه‌چیز و همه‌کس یگانه می‌داند.رازورزی را بیشتر از حل مسائل دوست دارد.مسیحا ستایشگر عشق، خنده، و زندگی‌ست.می‌گوید: مدام چشم‌هایم را می‌شویم تا از نو ببینم. ساده زندگی می‌کند، و سبک گام برمی‌دارد.آرام است و اهل هیاهو نیست. کتاب را و کنجی دنج را ...
قسمت هایی از کتاب ترانه خواندن به وقت باران (لذت متن)
«بمیرید، بمیرید، در این عشق، بمیرید!» آیا برای دانستن حقیقت، حاضری بمیری؟ بهای ادراک حقیقت، کمتر از این نیست. برای شناختن حقیقت، یعنی همان عشقی که تو هستی، نفْس تو باید بمیرد؛ و نفْس چیزی ست که تو گمان می کنی هستی. مرگ نفْس، جهشی ست به اقلیم ناشناخته و این جهش، آخرین کاری ست که تو پیش از محو شدن انجام می دهی؛ مانند جهش فرجامین قطره به دل دریا. پس از این جهش، دیگر از بازی با الفاظ و مفاهیم خبری نخواهد بود. عشق، به کمتر از استغراق کامل قانع نیست.