کتاب فلسفه سکوت

Silence
در هیاهوی زمانه
  • 15 % تخفیف
    110,000 | 93,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: پل پل
    نویسنده:
کد کتاب : 58813
مترجم :
شابک : 978-9642333332
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 146
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب فلسفه سکوت اثر ارلینگ کاگه

در سال 1993، کاوشگر نروژی، ارلینگ کاگه، پنجاه روز را صرف قدم زدن در سراسر قطب جنوب کرد و اولین فردی بود که به تنهایی به قطب جنوب رسید. همراه او تنها رادیویی بود که باتری‌هایش را قبل از حرکت درآورده بود. او در این کتاب "فلسفه سکوت" یک مراقبه شگفت‌انگیز و متحول کننده را ارائه می دهد. کاگ به بررسی سکوت اطراف ما، سکوت درون ما و سکوتی که باید آن را خوب بشناسیم، می‌پردازد. کاگ با بازگویی تجربیات خود و بحث در مورد مشاهدات شاعران، هنرمندان و کاشفان به ما نشان می‌دهد که چرا سکوت برای سلامت عقل و شادی ضروری است – و چگونه می‌تواند درهایی را به روی شگفتی و قدردانی باز کند.

کتاب فلسفه سکوت

ارلینگ کاگه
ارلینگ کاگه (متولد 15 ژانویه 1963) یک کاوشگر، ناشر، نویسنده، وکیل، مجموعه دار هنر، کارآفرین و سیاستمدار نروژی است.در سال 1990 ، ارلینگ کاگه و بورگ اوسلند اولین کسی بودند که بدون پشتیبانی از قطب شمال عبور کردند. لشكركشی در 8 مارس 1990 از جزیره الاسمیر آغاز شد و 58 روز بعد در 4 مه 1990 به قطب شمال رسید. آنها حدود 800 كیلومتر را با اسكی طی كردند و لوازم خود را روی سورتمه ها كشیدند.کمتر از سه سال بعد ، در سالهای 1992 تا 93 ، کاگ اولین لشکرکشی بدون پشتوانه و انفرادی به قطب جنوب را به پایان رساند و...
قسمت هایی از کتاب فلسفه سکوت (لذت متن)
چیزهای زیادی در زندگی روزمره از «شگفتی» نشئت می گیرند. شگفتی یکی از خالص ترین شکل های لذت است که می توانم تصورش کنم. از این حس لذت می برم. اغلب و تقریبا در همه جا شگفت زده می شوم: حین سفر، مطالعه، ملاقات با مردم، هر زمان که قلم به دست می گیرم، یا هر زمان که ضربان قلبم را حس می کنم و طلوع آفتاب را نظاره می کنم. شگفتی یکی از قدرتمندترین نیروهایی است که ما با آن متولد می شویم. همچنین یکی از بهترین مهارت های ماست. نه تنها برای کاوشگری مثل من، بلکه برای یک پدر یا یک ناشر هم به همین اندازه ارزش دارد. از آن خوشم می آید. دوست دارم بی وقفه تجربه اش کنم.

دانشمندان می توانند حقایق را برملا کنند. من هم دلم می خواست این کار را انجام دهم، اما آن مسیر برای من ساخته نشده بود. درطول زندگی ام باورهایم دربارهٔ تقریبا همه چیز مدام درحال تغییر بوده است. حس شگفتی ام همیشه ماهیتی مستقل داشته است. نوعی شگفتی برای شگفتی است! جریانی است به سوی اکتشاف. شاید هم مانند بذری است که روزی شکوفا می شود، تا مسیرهای جدیدی پیش پای مان بگذارد.

در زمان های دیگر، شگفتی غیرارادی است. چیزی نیست که خودم انتخاب کنم، بلکه فکری است که نمی توانم رهایش کنم. چیزی بدقواره از گذشته ام سر بلند می کند: یک فکر یا یک تجربه. شروع می کند به آزاردادنم و نمی توانم از اندیشیدن به معنایی که ممکن است در پی داشته باشد دست بردارم. دخترعمویم شبی برای شام به خانه ام آمد و دیوان شعری از یون فوسه۲، نویسنده و نمایشنامه نویس نروژی، به من داد. پس از رفتن او روی تخت دراز کشیدم و مشغول ورق زدن کتاب شدم. درست پیش از خاموش کردن چراغ، این واژه ها به چشمم خوردند: «عشقی وجود دارد که کسی به خاطر نمی آورد.»