کتاب نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران

Political modernization
کد کتاب : 63241
شابک : 978-9647514880
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 312
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران اثر حسن قاضی مرادی

بر هیچکس پوشیده نیست که عصر مشروطه در تاریخ سیاسی ایران دورانی پرالتهاب و در عین حال بسیار تاثیر گذار بوده است. این کتاب نیز که تحت عنوان "نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران" منتشر شده است نیز به همین موضوع مهم در تاریخ سیاسی ایران میپردازد. "حسن قاضی مرادی" به عنوان نویسنده این اثر سعی داشته است تا که تبیین تازه و مدونی از این دوره و شرایط سیاسی آن ارائه کند. در کتاب حاضر، مساله‌ی گذار از جامعه‌ی سنتی به جامعه‌ی متجدد، طولانی شدن این دوره‌ی گذار در ایران و نیز علل طولانی شدن این گذار به بحث گذاشته شده است. به تصریح کتاب: "پرداختن به چگونگی گذار از جامعه‌ی پیش‌مدرن یا جامعه‌ی سنتی به جامعه‌ی متجدد یا مدرن برای جامعه‌ی ایران که در این مرحله‌ی تاریخ خود قرار دارد از مهم‌ترین دغدغه‌های روشنفکران است". بر این اساس، در کتاب چهار راه‌کار روشنفکران برای این گذار بررسی شده است. این راه‌کارها عبارت‌اند از: 1- گذار از سنت به تجدد: تقدم تجدد به نوسازی؛ 2- حفظ فرهنگ بومی و "ملی" اخذ علم و تکنیک غربی؛ 3- بومی‌گرایی در تضاد با قرائت "ملی" از تجدد؛ 4- از نوسازی به تجدد: گذار از جامعه‌ی سنتی به جامعه‌ی متجدد.

کتاب نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران

حسن قاضی مرادی
حسن قاضی مرادی (متولد ۱۳۳۲، تهران) پژوهش گر حوزه جامعه شناسی و مترجم ایرانی است.پژوهش های او عمدتا در حوزه روانشناسی اجتماعی مردم ایران و تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران است.
دسته بندی های کتاب نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران
قسمت هایی از کتاب نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ی ایران (لذت متن)
ر نیمهٔ نخست قرن نوزدهم میلادی به سرعت شرایطی بر جهان مستولی می شد که به واسطهٔ آن، جوامع غیرغربی در آستانهٔ گذاری تاریخی قرار گرفتند. این گذاری بود که بعدها با گذار از جامعهٔ سنتی به جامعهٔ متجدد تبیین شد. اما چرا این گذار برای جوامع غیرغربی اجتناب ناپذیر شد؟ در پاسخ باید گفت، با تثبیت شیوهٔ تولید و مناسبات سرمایه داری در اروپای غربی، بورژوازی غرب به دست اندازی غارتگرانه ای به کل دیگر مناطق جهان پرداخت و با این اقدام عملا دوران نوینی را در تاریخ پدید آورد که به دوران «تاریخ جهانی» شناخته شد. تهاجم بورژوازی غرب به جوامع غیرغربی و تسخیر این جوامع به اشکال گوناگون، از روندی اجتناب ناپذیر ناشی می شد. چرا که ماهیت بورژوازی، که آن را به عنوان طبقه ای "ملی" و جهانی به سوی کسب بیشترین سود سوق می دهد، تأسیس گسترده ترین بازار برای کالاهایش را غیرقابل اجتناب می کند. این، نظر مارکس است که «نیاز بورژوازی به بازاری دمادم در حال گسترش برای کالاهای خود، آن را به سراسر مناطق زمین می کشاند. همه جا باید جا خوش کند، همه جا باید مستقر شود و با همه جا ارتباط برقرار کند». با شروع به تسخیر جهان غیر- اروپایی است که بورژوازی غرب، به قول مارکس، "تاریخ جهانی" را تأسیس و شروع به نگارش آن می کند. در این تکاپوی "تاریخ جهانی" است که: مراوده همه جانبه و وابستگی متقابل و عالم گیر ملت ها جایگزین انزوا و خودکفایی محلی و ملی کهن شده است. در تولید فکری نیز همان وضع تولید مادی حاکم است. آفریده های معنوی ملت های مختلف دارایی مشترک تمام ملت هامی شود. یک سویه گی و تنگ نظری ملی بیش از پیش ناممکن می گردد و از ادبیات گوناگون ملی و محلی ادبیات جهانی سر برمی آورد.