کتاب عاشق خودت باش!; کتاب عاشق خودت باش!

کتاب عاشق خودت باش!

Love your body, love your life

کد کتاب : 73507
مترجم :
شابک : 978-9642366248
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت
کتاب از عشق به خود تا عشق به زندگی; کتاب از عشق به خود تا عشق به زندگی
از عشق به خود تا عشق به زندگی
Love your body, love your life
پنج گام برای پایان دادن به وسواس منفی نسبت به آغاز زندگی توام با شادی و اعتماد به نفس

کد کتاب : 63795
مترجم :
شابک : 978-6227099799
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 262
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب از عشق به خود تا عشق به زندگی اثر سارا ماریا

اگر وقتی در آینه به خود نگاه می‌کنید یک مشت چربی و چین و چروک می‌بینید، بدانید که وجود واقعی خودتان را نادیده می‌گیرید. نود درصد از ما به نوعی از انداممان راضی نیستیم و این افکار و رفتارهای مخرب سرانجام زندگی‌مان را به زوال می‌کشاند. با گام‌های پنجگانه‌ی پیشنهادی سارا ماریا به قدرت و زیبایی ذاتی خود پی خواهید برد و خود را گرامی خواهید داشت. وقتی یاد بگیرید که از افکار منفی و وسواس نسبت به بدنتان خلاص شوید، برای همیشه آزاد و شاد زندگی خواهید کرد و خواهید آموخت چگونه از عشق به خود عاشق زندگی خواهید شد.
سارا ماریا
سارا ماریا بنیانگذار Break Free Beauty (www.breakfreebeauty.com) است، شرکتی که به مردم کمک می کند بدن خود را دوست داشته باشند و بپذیرند و زیبایی را که در حال حاضر هستند کشف کنند. او یک متخصص تصویر بدن، سخنران و مربی است که در موضوعات تصویر بدن، عزت نفس، سلامت، موفقیت و معنویت صحبت می کند و می نویسد. ماموریت او این است که افراد در هر سن، نژاد و اندازه بدن را توانمند کند تا بدن هایی را که به آنها داده شده را در آغوش بگیرند و یاد بگیرند که خودشان را دوست داشته باشند تا بتوانند رویاهای خود را زند...
دسته بندی های کتاب از عشق به خود تا عشق به زندگی
دهه 2010 میلادی
روانشناسی
خودپروری
قسمت هایی از کتاب از عشق به خود تا عشق به زندگی (لذت متن)
می دانم چه احساسی دارید. من هم مانند شما بودم. از بدنم متنفر بودم. با غذا رابطه ی مختلطی از عشق و تنفر داشتم. رژیم می گرفتم. وزنم کم می شد، اما دوباره سرجایش برمی گشت. به خودم گرسنگی می دادم. می خوردم و بعد شکمم را تخلیه می کردم. دلم برای خودم می سوخت و بعد از چنین احساسی از خودم متنفر می شدم. احساس گناه و شرم می کردم. تمام افکار ملامت آمیز ذهنم را باور داشتم. به خودم می گفتم اگر فقط کمی لاغرتر بودم، شادتر زندگی می کردم. به خودم می گفتم اگر فقط سایز بدنم را نگه می داشتم، همه چیز حل بود. به خودم می گفتم من تنها کسی هستم که چنین احساسی دارم. اما روزی تصمیم گرفتم دیگر این گونه زندگی نکنم و این جا نقطه ی عطفی در زندگی ام شد. زندگی ام از جهنم تبدیل به بهشت شد. زندگی شما هم می تواند این گونه تغییر کند.