کتاب «آخرین فردای او» نوشته آدام کرافت، که نخستین بار در دسامبر ۲۰۱۵ به صورت خودانتشاری منتشر شد و بعدها توسط انتشارات توماس و مرسر (وابسته به آمازون) بازچاپ گردید، اثری در ژانر تریلر روانشناختی است که با سرعت به یکی از پرفروشترین آثار مستقل داستان جنایی تبدیل شد. این رمان در چارچوب تعلیق روانشناختی و با استفاده از سرعتی بیوقفه و فضایی خانگی، مفاهیم پیچیده اخلاقی و افراطگراییهای درونی شخصیتها را به چالش میکشد. لحن اثر، فوری و مصمم است و فصلهای کوتاه آن بر شتاب داستان تأکید دارند، اما در عین حال بار عاطفی و فوریت روانی را حفظ میکنند. سبک نگارش کرافت، مستقیم و مختصر است و تمرکز خود را بر کنش و کشمکشهای اخلاقی میگذارد، به جای پرداختهای طولانی توصیفی؛ این انتخاب آگاهانهای است که هم تنش را افزایش میدهد و هم حواسپرتیهای غیرضروری را کاهش میدهد. داستان در محور نیک کانر، مردی معمولی که شوهر و پدری پنج ساله است، شکل میگیرد. ربوده شدن دخترش، الی، نقطه شروع رویدادهای تلخ و دلهرهآور است. نیک به زودی با اولتیماتومی خوفناک مواجه میشود: برای دیدار دوباره با الی باید همسرش، تاشا، را به قتل برساند. تلاش نیک برای فهمیدن هویت آدمربا و انگیزه پشت این تهدید، او را به مسیری غیرمنتظره و پیچیده میکشاند، جایی که گذشته پنهانش کلید بسیاری از رازها میشود. داستان به شکلی حساس به لو رفتن، کشمکشهای اخلاقی و روانی را به تصویر میکشد و خواننده را همراه با شخصیتها در تردیدهای عمیق انسانی غرق میکند. مضامین اصلی رمان حول موضوعاتی چون میراث مخرب اسرار خانوادگی، شکنندگی اعتماد در روابط نزدیک و سقوط ارزشهای اخلاقی در مواجهه با بحرانهای وجودی میچرخند. این اثر پرسشهای دشواری درباره این که آیا عشق والدین میتواند خشونت را توجیه کند و چگونه اسرار نهفته میتوانند زندگی روزمره را به عرصهای پرتنش و مملو از انتخابهای سخت بدل کنند، مطرح میکند. فشار زمانی در داستان نه تنها بر فوریت موقعیت میافزاید، بلکه زمینهساز وارونگیهای اخلاقی میشود؛ جایی که خانواده به عنوان ابزاری برای تهدید و عشق به اهرمی برای کنترل به کار گرفته میشود. به جای تمرکز بر قوسهای پیچیده شخصیتپردازی، رمان بر نقش کهنالگوهای عاطفی و موقعیتهای فشرده تمرکز دارد: نیک به عنوان پدری رنجکشیده و ضدقهرمان بیمیل، تاشا به عنوان زنی دوستداشتنی اما مرموز و الی نمادی از بیگناهی و امید به آینده. آدمربا نیز در نقش یک راز اخلاقی باقی میماند که تحولات داستان را به پیش میبرد. این شخصیتها کاتالیزورهای عاطفی داستاناند که نیک را به تصمیماتی سوق میدهند که پرده از موضوعاتی اساسی درباره هویت، گناه و بقا برمیدارد. بازخوردها در هر دو محافل مستقل و جریان اصلی بسیار مثبت بوده است. «آخرین فردای او» در عرض بیست هفته، تقریبا ۱۵۰ هزار نسخه در بریتانیا فروخت و به یکی از پرفروشترین کتابهای سال خود تبدیل شد. این اثر در فهرست ده کتاب برتر کیندل آمازون قرار گرفت و در کانادا و ایالات متحده نیز به رتبه پرفروشترین آثار داستانی رسید. در وبسایت Goodreads نظرات متفاوتی ثبت شده است؛ بسیاری داستان پرکشش و ریتم سریع آن را ستودهاند، در حالی که برخی به سطح شخصیتپردازی و باورپذیری داستان نقد داشتهاند. یک منتقد آن را «طرحی ساده اما موثر» توصیف کرد و منتقدی دیگر یادآور شد که «شخصیتها نسبت به ربوده شدن الی واکنش چندانی نشان نمیدهند» و رمان فاقد عمق احساسی است. در مجموع، «آخرین فردای او» معمایی اخلاقی و تریلری روانشناختی است که خواننده را به تأمل در میزان تحمل عشق و ناامیدی در شرایط حاد مرگ و زندگی دعوت میکند. اگرچه برخی نقدها درباره عمق شخصیتها و واقعگرایی داستان وجود دارد، شدت انگیزهها و فوریت روایت، آن را به اثری جذاب برای طرفداران داستانهای تعلیقمحور مبتنی بر چالشهای خانوادگی و انتخابهای غیرممکن بدل کرده است.