فلسفه نویسی که خود الگویی از شفافیت است ، نشان می دهد که چگونه تفکر روشن را به نثر تزریق کنیم. نکات و نمونه مقاله های جدید این نسخه را به یک منبع ضروری برای دانش آموزان و معلمان تبدیل کرده است
اگر چه شما نویسنده مقاله اید، نباید در آن مداخله ی مستقیم داشته باشید. این به آن معنا نیست که نمی توانید با ضمیر اول شخص حرف بزنید. با ضمیر اول شخص حرف زدن یا نزدن امری سلیقه ای است. چند دهه پیش استفاده از ضمیر«من» در مقاله برای دانشجویان ممنوع بود. جمله ای مثل «من استدلال خواهم کرد»، باید حذف می شد و به جای آن جمله ای مثل «استدلالم این خواهد بود» یا «استدلال این مقاله این است» یا «استدلال می شود» قرار می گرفت. این روزها رسمی نوشتن بیشتر غیررسمی است. «استدلالم این خواهد بود» پرطمطراق و تصنعی است. شخصا «من استدلال خواهم کرد» را به یک دلیل دیگر هم ترجیح می دهم.
درباره ی شجاعت جسمانی در جوامع معاصر بحث و ستایش فراوان بوده است. اما شجاعت فکری این طور نیست. عده ی بسیار کمی از مردم شجاعت ماندن بر سر اعتقادات راسخ شان را دارند؛ با این حال اعتقادات راسخ درباره ی مسائل مهم که دستاورد تحقیق و تأمل اند، شایسته ی دفاع شجاعانه اند. اندیشه ها هم درست مثل اعمال جسمانی پیامدهایی دارند. بعضی خوب و بعضی بد، بعضی عالی و بعضی مفتضح، مسئولیت اندیشه های خودتان را بپذیرید.
کسی که می نویسد «استدلال می شود که» منفعل است. اگر بخواهیم خوش بینانه نگاه کنیم باید بگوییم او شجاعت فکری اش را به صورت غیرمستقیم و تلویحی نشان داده است. اما چه کسی است که استدلال می کند؟ اگر شمایید، همین را بگویید. کسی که می نویسد «من استدلال می کنم» فعال است، خود را به مسیر استدلال ملتزم می کند و آن را به محک عقل می زند.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند