در دنیای درون هر کودک، گاه سکوتی هست که سنگینتر از فریاد است. ترسی هست که شکل ندارد، اما هر صبح، مثل لباسی ناخواسته، تن او میشود. "پالتوی پوپا"، کتابی تصویری از نویسنده و تصویرگر اسپانیایی النا فراندیث، درست به همین نقطهی ناپیدا سر میزند-به مرزهای نازک بین اضطراب و تخیل، ترس و رویا. نخستینبار در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و بهسرعت توانست توجه مخاطبانی فراتر از گروه سنی کودکان را به خود جلب کند؛ اثریست که با وجود ظاهر کودکانهاش، برای بزرگترها نیز سخن دارد، و از آن کتابهاییست که با کودک خوانده میشود، اما در دل بزرگسال میماند. در مرکز این داستان، دختری بهنام پوپا ایستاده. نام او بیدلیل انتخاب نشده-پوپا، در زبان لاتین، مرحلهایست پیش از دگردیسی، همان شفیرهای که پیش از تولد پروانه میبندد و در سکوت، تحولی خاموش را در دل دارد. پوپا هر روز «پالتوی ترسهایش» را میپوشد. کتی که به ظاهر گرم است اما نفسگیر، آرام اما سنگین. درون آن، دنیا برایش تیره و بیثبات میشود: ساعتهایی که سقوط میکنند، تارهایی که شکل قلب دارند، درختانی که سایهاش را گم میکنند. این لباس استعارهایست از آنچه بسیاری از ما، در کودکی یا حتی بزرگسالی، هر روز به تن میکنیم-ترسهایی که میشناسیمشان اما نمیدانیم چگونه از آنها بگذریم. النا فراندیث، که خود هم نویسنده و هم تصویرگر کتاب است، با ظرافتی مثالزدنی موفق شده کلمات و تصاویر را در آغوش یکدیگر بنشاند؛ نه بهعنوان دو عنصر جداگانه، بلکه همچون دو لایهی یک احساس. تصاویر او نرماند، اما در دل خود تیز، نمادین، و سرشار از جزئیاتی که به زبان گفتار نمیآیند اما حس میشوند. قلبهای به دامافتاده در تار عنکبوت، پوستههایی سخت و ترکخورده، یا چمدانی پر از «چیزهایی که باید روزی فراموش شوند»-همه در خدمت جهان درونی دختریاند که سکوتش، آوای یک تحول است. داستان پوپا در نهایت به تصمیمی جسورانه ختم میشود؛ به رهاکردن کتی که دیگر نه محافظ، که مانع است. این لحظه، هرچند ساده بهنظر میرسد، در تصویر و متن با چنان دقت و احساس بیان شده که حس رهایی را نه فقط در پوپا، که در خواننده هم بیدار میکند. پایان کتاب، مثل خروج پروانه از شفیره، نه انفجاریست، نه نمایشی-بلکه آرام، درونی، و واقعیست. "پالتوی پوپا" از آن کتابهاییست که بیش از آنکه «درس» بدهد، «دعوت» میکند؛ دعوت به شناخت خود، ترسها، و شیوهی مواجهه با آنها. برای کودکان، راهیست برای نامگذاری احساسات مبهمشان، برای والدین و آموزگاران، ابزاریست برای گفتگو، و برای بزرگسالان، آینهایست که شاید بعد از سالها دوباره خود کودکشان را در آن ببینند-با همان پالتوی سنگین و همان آرزوی رهایی. این کتاب را میتوان نهفقط بهعنوان یک داستان، که بهمثابه تجربهای بصری-عاطفی دانست؛ تجربهای از لمس آنچه گفتنی نیست، و همراهی با دختری که انتخاب میکند سبکتر، آزادتر، و بیواسطهتر زندگی کند. پوپا، با همهی سکوتش، میآموزد که تغییر ممکن است-هرچند آرام، هرچند ترسناک. و همین امید، چیزیست که "پالتوی پوپا" را به کتابی برای همهی سنین تبدیل میکند. نهفقط برای خواندن، بلکه برای زیستن.
درباره النا فرراندیث
النا فراندیز در زمینه حکاکی تخصص دارد و تصویرگر کتاب های کودکان، کتاب های درسی و مجلات است.