کتاب خانم پالفری در کلرمانت

Mrs. Palfrey at the Claremont
کد کتاب : 95631
مترجم :
شابک : 978-6223130052
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 296
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1971
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معرفی کتاب خانم پالفری در کلرمانت اثر الیزابت تیلر

در یک یکشنبه بارانی در ژانویه، خانم پالفری که اخیرا بیوه شده است، به هتل کلرمونت می رسد و روزهای باقی مانده خود را در آنجا سپری می کند. ساکنان آنجا به طرز باشکوهی عجیب و غریب و بی‌نهایت کنجکاو هستند و با از شایعاتی بی اساس اصولا زندگی می‌کنند. درواقع این شیوه و روش آنها برای مقابله با بی حوصلگی در زندگی است. یک روز خانم پالفری با یک نویسنده جوان فقیر، لودو، یک دوستی غیرمنتظره برقرار می کند که او را الهام بخش رمان خود می داند. «الیزابت تیلور» به‌خوبی این کاراکتر را در این موقعیت چالش برانگیز بررسی می‌کند. کتاب «خانم پالفری در کلرمانت » در مورد حوادث عجیب‌وغریب در دوران پیری است. این کتاب پرتره‌ای دقیق و بامزه از زندگی نجیبانه یک انگلیسی پس از جنگ است که با تغییراتی که در دهه 60 شکل می‌گیرد. . . بخش اعظم لذت خواننده از خواندن این کتاب ناشی از طرح سرراست روایت این داستان است که هر خواننده ای می تواند با آن همذات‌پنداری کند.

کتاب خانم پالفری در کلرمانت

الیزابت تیلر
الیزابت تیلور (متولد 3 ژوئیه 1912 - 19 نوامبر 1975) رمان‌نویس و داستان‌نویس انگلیسی بود.
نکوداشت های کتاب خانم پالفری در کلرمانت
She's a magnificent and underrated mid-20th-century writer, the missing link between Jane Austen and John Updike
او نویسنده ای باشکوه و دست کم گرفته شده در اواسط قرن بیستم، حلقه گمشده بین جین آستن و جان آپدایک است.
Independent Independent

قسمت هایی از کتاب خانم پالفری در کلرمانت (لذت متن)
خانم پالفری با لحنی کم وبیش رویاپردازانه ادامه داد: «بعضی وقت ها، اون موقع که یه زن جوون متأهل بودم، آرزو می کردم آزاد باشم، آزاد و رها از قیدوبند بچه داری و تعهدات اجتماعی، از وظایفی که هر آدمی به عهدشه، متوجهی چی می گم؟ و همین طور از نگرانی هایی که دربارۀ عزیزانت داری؛ بیماری بچه ها و پدرومادرهای پابه سن گذاشته و مشکلات مالی. هرکسی بعضی وقت ها آرزو می کنه از همۀ اینها فرار کنه. ولی راستش آدم نباید آرزو کنه که هیچ کس بهش نیاز نداشته باشه، چون این طور که من فهمیده م تنها راه آزاد بودن همینه.»