کتاب او این بازی را شروع کرد

کتاب «او این بازی را شروع کرد» نوشته‌ی سامانتا داونینگ، داستان سه خواهر و برادر به نام‌های بث، پورشیا، و ادی مورگان را روایت می‌کند که پس از مرگ پدربزرگشان، برای اجرای وصیت‌نامه‌ی او سفری جاده‌ای آغاز می‌کنند. این سفر قرار است یادآور سفری مشابه باشد که در دوران کودکی همراه پدربزرگشان داشته‌اند، اما خیلی زود سفر به یک تجربه پر از رازهای خانوادگی و اتفاقات غیرمنتظره تبدیل می‌شود. هدف اصلی این سفر، تقسیم ارثیه است، اما در طول مسیر روابط پیچیده و تاریک اعضای خانواده به تدریج آشکار می‌شود.
در این سفر جاده‌ای، هر یک از شخصیت‌ها با گذشته‌ای پنهان روبه‌رو هستند. بث، که به‌عنوان راوی داستان معرفی می‌شود، به همراه خواهر و برادرش و همسر ادی در این سفر حضور دارد. این روابط ملتهب و پر از بی‌اعتمادی فضای داستان را پرتنش می‌کند. با پیشروی در داستان، رازهای خانوادگی و خاطرات پنهان از گذشته‌ها برملا می‌شوند و در این میان، مشخص می‌شود که یکی از اعضای خانواده درگیر جنایتی بوده است که به طرز عجیبی به حال و آینده آن‌ها مرتبط است.
یکی از ویژگی‌های اصلی این کتاب، استفاده از چرخش‌های غیرمنتظره و غافلگیرکننده در طول داستان است. داونینگ با استفاده از این تکنیک‌ها، خواننده را به چالش می‌کشد و او را در معرض سوالاتی درباره‌ی اعتماد، وفاداری و حقیقت قرار می‌دهد. عنوان کتاب، «او این بازی را شروع کرد», به‌طور نمادین به این اشاره دارد که یکی از اعضای خانواده شروع‌کننده‌ی مجموعه‌ای از وقایع و اتفاقات خطرناک بوده است، ولی هویت این شخص تا پایان داستان پنهان باقی می‌ماند. در مجموع این اثر یک رمان روان‌شناختی و معمایی است که موضوعاتی چون راز، خیانت و روابط خانوادگی پیچیده را به‌طور عمده در خود دارد. نویسنده با روایت پرتعلیق و شخصیت‌پردازی‌های عمیق، خواننده را تا پایان درگیر نگه می‌دارد.