1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. هفت گام در فیلمنامه‌نویسی

هفت گام در فیلمنامه‌نویسی

Writing a Screenplay

در فرآیند خلق و توسعه‌ی فیلمنامه های استاندارد، چند گام مشخص وجود دارد که در این مطلب به آن ها خواهیم پرداخت.

نوشتن «فیلمنامه»، فرآیندی بسیار جذاب و هیجان‌انگیز است اما به هیچ وجه کار راحتی به حساب نمی آید. خلق یک فیلمنامه‌ی خوب، به زمان و تعهد جدی نیاز دارد، و اگر هدفمان فروش اثر است، کامل کردن اولین پیش‌نویس، تازه ابتدای مسیر خواهد بود. پس از آن، باید داستان را ویرایش کنیم—که اغلب به خلق چند پیش‌نویس دیگر نیاز دارد—و آن را به استودیوها و تهیه‌کنندگان تحویل دهیم. استودیوهای بزرگ هالیوود در هر سال، بین صد تا دویست فیلمنامه‌ی جدید را خریداری می کنند. وقتی به این نکته توجه می کنیم که هر ساله حدود25,000  تا 50,000 فیلمنامه‌ی جدید در «انجمن نویسندگان آمریکا» به ثبت می رسد، به راحتی می توانیم متوجه شویم که انجام این کار، چقدر سخت است.




اما نباید ناامید شویم! اکثر افراد، زمان کافی را به یادگیری هنر خلق فیلمنامه‌ی خوب اختصاص نمی دهند—و فقط تلاش می کنند اثری را بنویسند. صرف زمان و انرژی کافی برای آموختن این هنر باعث می شود فیلمنامه‌ی ما از آثار سایرین، متمایز جلوه کند. در فرآیند خلق و توسعه‌ی فیلمنامه های استاندارد، چند گام مشخص وجود دارد که در این مطلب به آن ها خواهیم پرداخت. اما باید به خاطر داشته باشیم، در انجام این کار، هیچ قوانین و قواعد ثابتی وجود ندارد، به همین خاطر این گام ها ممکن است به شکل های متفاوت مورد استفاده قرار گیرند و یا اصلا به کار گرفته نشوند. همه چیز به داستان، و درنهایت به خود ما بستگی دارد. 


ماشین تحریری روی یک میز و مجموعه‌ای بزرگ از جوایز ادبی روی یک میز کشودار دیگر دیده می شود. نویسنده—هفتاد و پنج ساله و شبیه تندیسش—نشسته و دست هایش را گره کرده و رو به دوربین دارد. نویسنده: «این یک اشتباه کاملا رایج است؛ مردم اغلب خیال می کنند تخیل نویسنده همیشه مشغول کار است، یعنی او دائما در حال اختراع ماجراهای بی‌پایان است و داستان هایش را از هیچ جعل می کند. اما در حقیقت، عکس این اتفاق می افتد. وقتی مردم شما را به اسم یک نویسنده قبول کنند، خودشان شخصیت ها و ماجراها را به شما تقدیم می کنند و تا وقتی بتوانید با دقت ببینید و بشنوید، این داستان ها هم به سراغتان می آیند.»—از فیلمنامه «هتل بزرگ بوداپست» اثر «وس اندرسون»




گام اول: خلق جمله معرف

جمله‌ی معرف، یا «لاگ‌لاین»، گزیده‌ای بسیار کوتاه از داستان ما است که پروتاگونیست ها، آنتگونیست ها و اهداف آن ها را توصیف می کند. همان‌طور که می دانیم، «پروتاگونیست»، قهرمان و/یا شخصیت اصلی داستان است و «آنتاگونیست» نیز شخصیت شرور یا نیروی مخالف. هدف جمله‌ی معرف، انتقال شالوده‌ی داستان و رگه های عاطفی آن است. داستان در مورد چیست؟ سبک آن چیست؟ چه احساسی را منتقل می کند؟

جمله‌ی معرف در گذشته، در قسمت شیرازه‌ی فیلمنامه چاپ می شد. به این صورت، تهیه‌کنندگان قادر بودند برداشتی سریع از داستان داشته باشند و در مورد سرمایه‌گذاری روی آن اثر تصمیم‌گیری کنند. امروزه، جمله‌ی معرف همان نقش را ایفا می کند اما معمولا به صورت شفاهی یا به همراه متنی به نام «چکیده» ارائه می شود.


گام دوم: خلق چکیده

«چکیده»، متنی بلندتر و حدود دو تا پنج صفحه‌ای است که عنوان فیلمنامه، جمله‌ی معرف، فهرستی از شخصیت های اصلی، و خلاصه‌ای از داستان را شامل می شود. چکیده ها نیز مانند جملات معرف، اغلب در بازاریابی و فروش اثر مورد استفاده قرار می گیرند. تهیه‌کنندگان قبل از این که تصمیم بگیرند اثر را کامل بخوانند یا خیر، به واسطه‌ی خواندن «چکیده»، فیلمنامه را ارزیابی می کنند.

خلاصه‌ای که در این متن ارائه می شود، باید بیانگر فراز و نشیب های اصلی داستان ما باشد. هر کسی که آن را می خواند، باید به درکی نسبتا کامل از داستان، شخصیت ها و سبک نویسنده دست یابد، و همچنین قادر باشد با شخصیت ها همذات‌پنداری کند و بخواهد در مورد ادامه‌ی سفر آن ها بیشتر بداند. علاوه بر این، نوشتن «چکیده» به ما این فرصت را می دهد تا نگاهی کلی به سراسر داستان خود داشته باشیم و قبل از پرداختن به جزئیات هر صحنه، نقاط قوت و ضعف اثر را بهتر تشخیص دهیم. از آنجایی که چکیده در بازاریابی اثر مورد استفاده قرار می گیرد، نویسنده باید نام و همچنین اطلاعات تماس خود را ذکر کند.


گام سوم: پرداختن به شخصیت‌ها

به داستانی که می خواهیم روایت کنیم، بیندیشیم. در مورد چه چیزی است؟ آیا در مورد «تِم» یا مضمون داستان به نتیجه رسیده‌ایم؟ باید شخصیت هایی را خلق کنیم که سوال یا مضمون اصلی داستان را به چالش می کشند و مجبورند برای پاسخ دادن به آن، دگرگونی های بزرگی را تجربه کنند. مهم‌ترین نکته هنگام خلق و توسعه‌ی شخصیت های داستانی، این است که نویسنده کاری کند کاراکترها قابل همذات‌پنداری و جذاب باشند. حتی شخصیت شرور نیز باید دلیلی قابل‌درک برای شرارت خود داشته باشد، حتی اگر این دلیل، ناپسند به نظر برسد.


یکی از مردها کنار در می ایستد. دو نفر دیگر در سالن می چرخند. آن ها دنبال صندلی مناسب نیستند. آن ها به چهره های تماشاگران که با نور چراغ قوه‌ی دو مرد روشن شده است، خیره می شوند؛ نگاهی سریع و حرفه‌ای که خشونت زیر پوستشان را پنهان نمی کند. درشت‌هیکل‌ترین و قلدرترین مرد کنار یکی از تماشاچیان که چرت می زند، می ایستد و کلاهش را برمی دارد. مرد—که نشئه است—به زور چشمانش را باز می کند و سعی می کند به چهره دقیق شود. پیش از آن که قیافه‌ی «سال» را ببیند، «سال» کلاهش را دوباره روی سرش می گذارد و می رود. او مردی که دنبالش بوده نیست.—از فیلمنامه «روزی روزگاری در آمریکا»




گام چهارم: طرح کلی داستان

باید داستان خود را به فراز و نشیب های اصلی آن تجزیه کنیم و نقشه‌ای کلی از هر صحنه به وجود آوریم. برخی نویسندگان برای انجام این کار از فلش‌کارت یا دفترچه یادداشت استفاده می کنند. اما بهتر است شیوه‌ای را برگزینیم که با آن راحت‌تر هستیم چون هدف از این کار، به وجود آوردن نقشه‌ای کلی از اتفاقات اصلی و تأثیرگذار در قصه است. باید به خاطر داشته باشیم هرچه جزئیات بیشتری به این نقشه اضافه کنیم، زمان کمتری را در ادامه‌ی مسیر از دست خواهیم داد. هنگام طرح‌ریزی باید به این نکته توجه کرد که «تنش»، نیروی محرکه‌ی داستان است و باعث می شود مخاطبین نسبت به ادامه‌ی داستان علاقه‌مند باقی بمانند. وقتی امید با هراس مواجه می شود، تنش به وجود می آید. این همان چیزی است که قهرمان را وادار به دگرگونی می کند.


گام پنجم: نوشتن نخستین پیش‌نویس

با استفاده از طرح کلی داستان به عنوان یک نقشه، فیلمنامه را صحنه به صحنه (شامل دیالوگ و توصیف رویدادها) می نویسیم. ده صفحه‌ی نخست هر فیلمنامه، مهم‌ترین بخش آن به شمار می آید. مخاطبین و تهیه‌کنندگان معمولا آثار زیادی را در اختیار دارند و به همین خاطر، وقت کافی برای خواندن همه‌ی آن ها در اختیارشان نیست. آن ها به شکل معمول، حدود ده صفحه به فیلمنامه فرصت می دهند تا آن ها را جذب کند.

فیلمنامه، قالبی منحصربه‌فرد در نویسندگی است. اگرچه این درست است که صرف‌نظر از چگونگی قالب ها، عناصری مشترک در همه‌ی داستان ها وجود دارد، اما فیلمنامه به این خاطر متفاوت است که همه‌ی جملاتِ توصیف‌کننده‌ی رویدادها، باید در زمان حال نوشته شوند و چیزی را توصیف کنند که مخاطبین می بینند یا می شنوند. به شکل کلی توصیه می شود تا قبل از کامل کردن فیلمنامه، نباید به سراغ قسمت های قبلی رفت و دیالوگ ها یا توصیف رویدادها را تغییر داد. پس از خلق نخستین پیش‌نویس، نویسنده می تواند به عقب بازگردد، داستان را تغییر دهد و بازسازی کند. به خاطر داشته باشید که هنگام خلق نخستین پیش‌نویس، نباید سخت‌گیری کنیم. فقط باید بنویسیم.



گام ششم: فاصله گرفتن از اثر

پس از این که نخستین پیش‌نویس را کامل کردیم، کمی استراحت و فاصله گرفتن از فرآیند نوشتن، ایده‌ی خوبی به نظر می رسد. به این صورت وقتی به اثر بازمی گردیم، با نگاهی تازه می توانیم نقاط قوت و ضعف اثرمان را مورد بررسی قرار دهیم.


فرد غیرنظامی سرپیچی کرده و ناگهان با سرعتی دیوانه‌وار شروع به دویدن در خیابان می کند. پلیس فریاد می زند: «ایست!» ولی غیرنظامی به فرارش ادامه می دهد. «جان» و «آنینا برندل»—زوج پناهنده‌ی جوان و جذاب بلغاری—در حال رد شدنِ همان غیرنظامی از کنارشان، دیده می شوند. آن ها به جبر شرایط و موقعیت، از یک زندگی ساده و آرام به این دنیای پرتکاپو و غریبه پرتاپ شده‌اند. صدای شلیک گلوله به گوش می رسد و مرد غیرنظامی روی زمین می افتد. بالای سرش نقاشی دیواری بزرگی از «مارشال» پتن با گفته‌ای از او به زبان فرانسوی به چشم می خورد: «من سر قولم می مانم، حتی قول هایی که دیگران داده‌اند.» مامور پلیس دیوانه‌وار مرد را بازرسی می کند، ولی تنها چیزی که پیدا می کند، اعلامیه‌ی فرانسه‌ی آزاد است.—از فیلمنامه «کازابلانکا»




گام هفتم: بازنویسی

اکنون که یک پیش‌نویس کامل در اختیار داریم، می توانیم تصویری همه‌جانبه از اثر را در ذهن خود شکل دهیم. می توانیم به بخش های قبلی بازگردیم و رویدادها، دیالوگ ها و کل اثر را ویرایش کنیم. به احتمال بسیار زیاد وادار خواهیم شد این کار را بیش از یک بار انجام دهیم. هنگام خلق نسخه‌ی نهایی نیز، بهتر است از پاراگراف های طولانی استفاده نکنیم و دیالوگ ها و توصیف رویدادها را به بخش های کوتاه تقسیم کنیم تا مطالعه‌ی اثر راحت تر شود.




در مجموع، نوشتن فیلمنامه کار چندان راحتی نیست و به فداکاری و تعهد نیاز دارد. اما با وجود این سختی ها، فیلمنامه‌نویسی کار جذابی است چون به ما فرصت می دهد تا کاراکترهایی را خلق کنیم که در مقابل دوربین زندگی می یابند و در مواجهه با موانعی که بر سر راهشان قرار داده‌ایم، تصمیمات درست و غلط می گیرند. اگر زمان کافی را به آموختن همه‌ی نکات در هنر فیلمنامه‌نویسی اختصاص دهیم، به مراتب راحت‌تر می توانیم اثری متمایز خلق کنیم. 




مقالات مرتبط با "هفت گام در فیلمنامه‌نویسی"
بررسی کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»
بررسی کتاب «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف»

عشق به شکل آشکار در بطن داستان «مرشد و مارگاریتا» به چشم می خورد.

کتاب «عطاری گمشده»: سفر به دل معمایی دویست ساله
کتاب «عطاری گمشده»: سفر به دل معمایی دویست ساله

داستان از گذشته به آینده جریان می یابد و رنج ها، امیدها و آرزوهای سه شخصیت اصلی خود را به تصویر می کشد.

نکاتی از کتاب «چند نامه به شاعری جوان» اثر «ریلکه»
نکاتی از کتاب «چند نامه به شاعری جوان» اثر «ریلکه»

نامه های «ریلکه» پیرامون ایده های او در مورد هنر و شعر شکل گرفته‌اند، اما توصیه های او، در زندگی شخصی و روزمره نیز می توانند کاربرد داشته باشند.

«ویلیام باتلر ییتس»: شاعر ملی ایرلند
«ویلیام باتلر ییتس»: شاعر ملی ایرلند

«ییتس» در سال 1923 جایزه «نوبل ادبیات» را از آن خود کرد و به اولین ایرلندی برنده‌ی این جایزه تبدیل شد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "هفت گام در فیلمنامه‌نویسی" ثبت می‌کند