آشنایی با «تِم‌های» متداول در ادبیات



«درون‌مایه» چیزی نیست که به صورت مستقیم و آشکار توسط نویسنده بیان شود، بلکه پیامی است که هر مخاطب از اثر برداشت می کند.

وقتی به «تِم» (یا «درون‌مایه» و «مضمون») یک اثر اشاره می کنیم، در حال صحبت درباره‌ی ایده، درس یا پیامی کلی و فراگیر هستیم که در سراسر روایت به چشم می خورد. هر داستان دارای یک یا چند «مضمون» است، و معمولا «تِم هایی» یکسان و رایج در بسیاری از آثار داستانی وجود دارد.

 

 

«مضمون» ممکن است در قالبِ یک الگو—همچون نمونه هایی تکرارشونده از مفهوم «زیبایی در سادگی»—در اثر مورد توجه قرار بگیرد یا به عنوان نتیجه‌ای تدریجی—همچون درکِ تراژیک بودنِ جنگ در گذر زمان—به مخاطبین انتقال داده شود. اما به شکل کلی، «تِم ها» اغلب درسی هستند که مخاطبین درباره‌ی زندگی یا انسان ها می آموزند.

کشف تِم های یک کتاب ممکن است برای برخی از مخاطبین دشوار باشد چرا که در بسیاری از اوقات، این خودِ مخاطبین هستند که باید در مورد وجود یا عدم وجود یک مضمونِ مشخص در اثر تصمیم‌گیری کنند. درون‌مایه چیزی نیست که به صورت مستقیم و آشکار توسط نویسنده بیان شود، بلکه پیامی است که هر مخاطب از اثر برداشت می کند.

این پیام به واسطه‌ی «نمادها» و «موتیف هایی» که در سراسر اثر حضور دارند، تعریف می شود. برای تعیین تِم های یک کتاب، می توان کلمه‌ای را برگزید که بیان‌کننده‌ی موضوع اصلی آن اثر است، و بعد، آن کلمه را به پیامی درباره‌ی زندگی تبدیل کرد.

 

سر راهش به کلیسا، بوی نان تازه از نانوایی ها به مشامش رسید؛ اما هیچ پولی نداشت که صبحانه بخورد. وقتی به کلیسای «نتردام» رسید، نمی دانست باید وارد شود یا برگردد. او چند دقیقه قدم زد و فکر کرد. در حالی که در پای پلکان اصلی قدم می زد و به عقب و جلو می رفت، به خودش گفت، نمی خواهم امروز بنشینم و سخنرانی مفصل او را گوش بدهم؛ اما به سکه هایش نیاز دارم. او از مردی که از پلکان کلیسا پایین می آمد، پرسید:‌«شما معاون اسقف را دیده اید؟» مرد در حالی که دور می شد، گفت: «به گمانم خودش را در اتاق برج زندانی کرده.» «ژان» از پلکان بالا رفت و وقتی خود را به بالای برج و مقابل اتاق رساند، از نفس افتاده بود.—از کتاب «گوژپشت نتردام» اثر «ویکتور هوگو»

 

 

10 تِم متداول در ادبیات

با این که تِم های بی‌شماری در دنیای ادبیات وجود دارد، تعدادی از آن ها بیش از سایرین مورد استفاده قرار می گیرند. این مضامینِ جهانی، هم در میان نویسندگان و هم مخاطبین محبوبیت دارند چرا که تجاربی هستند که همه‌ی ما می توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.

در این بخش با تعدادی از پرکاربردترین «تِم ها» در ادبیات آشنا می شویم—با این حال باید به خاطر داشته باشیم که پیام های موجود در هر اثر ادبی ممکن است بسیار عمیق‌تر و پیچیده‌تر از موارد زیر باشد، اما این موارد، نقطه‌ی شروعی بسیار خوب برای آشنایی بیشتر با مفهوم «مضمون» یا «درون‌مایه» در ادبیات به شمار می آیند.

 

قضاوت

یکی از متداول‌ترین «تِم ها» در آثار ادبی، مفهوم «قضاوت» است. در آثاری که به این مفهوم می پردازند، یک کاراکتر به خاطر متفاوت بودن یا انجام کاری اشتباه (از دید دیگران)، مورد قضاوت قرار می گیرد. در میان رمان های کلاسیک، این مضمون را می توان در آثاری همچون کتاب «داغ ننگ»، «گوژپشت نُتردام» و «کشتن مرغ مینا» مشاهده کرد. همان‌طور که این داستان های ماندگار نشان می دهند، قضاوت همیشه با عدالت همراه نیست.

 

بقا

کاراکترهای اصلی در داستان های مربوط به مفهوم «بقا» مجبور می شوند که بر موانعی بی‌شمار غلبه کنند تا تنها یک روزِ دیگر به زندگی ادامه دهند. بسیاری از داستان های «جک لندن» در این طبقه‌بندی قرار می گیرند چون شخصیت های او اغلب در حال نبرد با طبیعت هستند. کتاب «سالار مگس ها» نمونه‌ای دیگر است که مرگ و زندگی در آن، بخش هایی مهم از داستان به حساب می آید.

 

در حالی که ناامیدانه تلاش می کرد تا برای کمک به مادرش برسد، در محاصره‌ی مردان و بچه های بیشتری که در حال خنده بودند، قرار گرفت. حالا سپیددندان، شرمساری را می شناخت. آتش او را آزار داده بود؛ ولی خنده‌ی آدم ها خیلی بیشتر او را آزرد. وقتی شب فرارسید، سپیددندان دلش بیشتر و بیشتر برای خانه‌اش تنگ شد. این سرزمین خیلی پر سر و صدا بود. مردان خیلی قدرتمند بودند. جدال بین سگ ها هرگز پایان نمی یافت. همهمه هرگز قطع نمی شد.—از کتاب «سپید دندان» اثر «جک لندن»

 

صلح و جنگ

تضاد میان مفهوم «صلح» و «جنگ»، موضوعی محبوب در میان نویسندگان است. در این‌گونه از آثار، کاراکترها اغلب در میان آشوبِ نبرد گرفتار می شوند و امیدوار هستند که روزهای صلح از راه برسد، یا به خاطرات روزهای خوبِ پیش از جنگ فکر می کنند. آثاری همچون کتاب «بر باد رفته»، قبل، میانه و بعد از جنگ را به تصویر می کشند در حالی که سایر آثار در این دسته، بیشتر بر دوران رقم خوردن جنگ تمرکز می کنند. کتاب هایی همچون «در جبهه غرب خبری نیست»، «پسرکی با پیژامه راه راه»، و «زنگ ها برای که به صدا درمی آید» نمونه هایی از این طبقه‌بندی به شمار می آیند.

 

شجاعت

کتاب هایی که این «تِم» را در خود دارند، معمولا به مجموعه‌ای از ارزش های متضاد با یکدیگر می پردازند. این مضمون را می توان به شکل آشکار در میان آثار ادبی کلاسیک یونان مشاهده کرد، و حماسه‌ی «ایلیاد» اثر «هومر» را می توان یکی از کامل‌ترین نمونه ها در این دسته‌بندی در نظر گرفت. داستان هایی همچون «سه تفنگدار» و «هابیت» نیز دربردارنده‌ی مضمون «شجاعت» هستند.

 

 

عشق

حقیقتِ جهانیِ عشق، مضمونی بسیار متداول در ادبیات به شمار می آید، و می توان نمونه هایی بی‌شمار از آن را در آثار ادبی تمام دنیا پیدا کرد. البته این‌گونه از آثار فقط به رمان های عاشقانه‌ی پرالتهاب محدود نمی شوند، و این مضمون گاهی‌اوقات با سایر «تِم ها» در هم می آمیزد. کتاب هایی همچون «غرور و تعصب»، «بلندی های بادگیر» و مجموعه‌ی «شفق»، از جمله آثاری هستند که مضمونِ «عشق» را در خود جای داده‌اند.

 

خیر و شر

همزیستی مفهوم «خیر و شر»، یک مضمون محبوب دیگر در میان نویسندگان و مخاطبین است. این «تِم» اغلب در کنار سایر مضامین همچون «جنگ»، «قضاوت» و «عشق» به کار گرفته می شود. آثاری همچون مجموعه های «هری پاتر» و «ارباب حلقه ها» از این مفهوم به عنوان «تمِ» اصلی خود بهره می برند. کتاب «شیر، کمد، جادوگر» اثر «سی. اس. لوئیس» نیز یکی دیگر از آثار کلاسیک با این مضمون به شمار می آید.

 

رنج

هم رنج جسمانی و هم روانی، تِم هایی بسیار متداول در آثار ادبی تلقی می شوند. آثاری همچون کتاب «جنایت و مکافات»، به شکل پیوسته به مفهومِ «رنج درونی» و همچنین «عذاب وجدان» می پردازند، و آثار دیگر همچون کتاب «الیور تویست» اثر «چارلز دیکنز» نیز بر مفهوم رنج جسمانی (در این مورد، رنج جسمانی کودکان فقیر) تمرکز می کنند.

 

فریب

این «تِم» نیز می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد. مفهوم «فریب» ممکن است جنبه‌ای فردی یا اجتماعی داشته باشد اما همیشه با پنهان کردنِ اسراری از دیگران، ارتباط دارد. به عنوان نمونه، مخاطبین در کتاب «ماجراهای هاکلبری فین» با دروغ های زیادی مواجه می شوند، و بسیاری از نمایشنامه های «ویلیام شکسپیر» نیز در بخش هایی از روایت خود، مضمون «فریب» را در مرکز توجه قرار می دهند. می توان گفت تمام «رمان های معمایی»، به شکل های مختلف از تمِ «فریب» استفاده می کنند.

 

 

چرخه زندگی

این مفهوم که زندگی با تولد آغاز می شود و با مرگ به پایان می رسد، به هیچ وجه نکته‌ای جدید برای نویسندگان نیست و بسیاری از آن ها، این مفهوم را به عنوان یکی از تِم های اصلی اثر خود به کار می گیرند. برخی از این آثار ممکن است به کاوش در مفهوم جاودانگی بپردازند، مانند کتاب «تصویر دوریان گری» اثر «اسکار وایلد»، و برخی دیگر نیز کاراکتر را با درکی شوکه‌کننده درباره‌ی اجتناب‌ناپذیریِ مرگ مواجه کنند، مانند کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» اثر «لئو تولستوی». در داستان «ماجرای عجیب بنجامین باتن» اثر «اف. اسکات فیتزجرالد»، مفهوم «چرخه زندگی» به شکلی کاملا واژگون به مخاطبین ارائه می شود.

 

پدرش از کارمندانی بود که پس از خدمت در وزارتخانه ها و ادارات گوناگون در «پترزبورگ»، پیشینه‌ای پیدا کرده بود؛ از آن‌دست آدم ها که به واسطه‌ی آن، صاحب منصب می شوند و به‌رغم بی‌کفایتی در احرازِ مشاغل پُرمسئولیت، اخراجشان به دلیل داشتن سوابق طولانی، کان لم یکن می گردد و بنابر‌این برای آن ها به طور اخص مشاغلی ایجاد می کنند که هر‌چند ساختگی است، درآمدِ حاصل از آن ها از شش هزار روبل گرفته تا ده هزار روبل، دیگر ساختگی نیست و در ازای آن هم، عمر درازی می کنند.—از کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» اثر «لئو تولستوی»

 

بلوغ

بزرگ شدن، کار آسانی نیست؛ به همین خاطر است که بسیاری از آثار ادبی به مضمون «بلوغ» می پردازند. در این‌گونه از آثار، کودکان یا نوجوانان از طریق تجربه‌ی رویدادهای مختلف و آموختن درس هایی ارزشمند در مورد جهان پیرامون، به زندگیِ بزرگسالانه وارد می شوند. وقتی در مورد مضمون «بلوغ» صحبت می کنیم، اولین نامی که در ذهن بسیاری از علاقه‌مندان به داستان ها شکل می گیرد، عنوان شاهکار «جی. دی. سلینجر»، رمان «ناطور دشت»، است.