وقتی برای نخستین بار “جمعه” را شنیدی، کجا بودی؟ “قصه دو ماهی” قصه چند سالگی تو بود؟ “هفته خاکستری” را کدامین روز ورق زدی؟ چگونه از “بوی خوب گندم” مست شدی؟ حرف، نفس، هجرت، کودکانه، همیشه غایب، نفرین نامه، قدغن، بی بی آبی و … را در خلوت کدام شب نفس کشیدی؟… برای تو از همه خواهم گفت
شهیار قنبری در «دریا در من» نهفقط مجموعهای از ترانههای خاطرهانگیز را پیش چشممان میگذارد، بلکه با صدای دلنواز اندیشه و زندگیاش، دریایی بیکران از احساس را در درونمان جاری میسازد. این کتاب، شاهکاریست که در آن واژهها دگرگون میشوند؛ گویی هر کلمه نفس میکشد، گریه میکند، میخندد و حتی خواب میبیند. «دریا در من» سفر قاطعانهایست به ریشههای موسیقی و شعر نوین ایرانی، همراه با صدایی که از پشت هر ترانهاش ـ مانند «خورشید خانم» و «جمعه» ـ پژواک میگیرد و هنوز در خلوت ما طنین دارد. این اثر، نهتنها ادای دینیست به هنری که در قالب ترانه متجلی شده، بلکه سندیست معتبر از جوهرهی انسانی و شاعرانهی شهیار قنبری، که دریانوردی میکند در توسعۀ زبان احساس.
رستنیها کم نیست من و تو کم بودیم ، خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم. گفتنیها کم نیست من و تو کم گفتیم، مث خواب دم مرگ درهم و برهم گفتیم. دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم، بیجهت از پاییز راز اقاقیا را پرسیدیم
چند وقت پیش که به سایت سرزدم 48 بود کاش همون موقع میخریدم😢
گفتنیها کم نیست من و تو کم گفتیم، رستنیها کم نیست من و تو کم بودیم، دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم
ترانههای بیاد ماندنی دهه 50