کتاب گفتارهایی درباب روان درمانی پویشی

Dynamic psychotherapy
جلد اول:چرایی و چگونگی درمان
کد کتاب : 110612
مترجم :
شابک : 978-6006454061
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 292
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب گفتارهایی درباب روان درمانی پویشی اثر جان فردریکسون

روان درمانی پویشی یک روش درمانی در زمینه روانشناسی و روانپزشکی است که برای درمان مشکلات روانی و افرادی که با مشکلات درک و تطبیق با احساسات و اندیشه‌های خود مواجه هستند، استفاده می‌شود. این روش درمانی بر پایه تئوریهای روان‌تحلیلی تأسیس شده است و بر اساس ایده‌آل‌ها و مفاهیمی که توسط فروئید و دیگر روان‌تحلیل‌گران ارائه شده‌اند، ایجاد شده است. در تراپی پویشی، تمرکز بر روی کشف و تحلیل عمیق ترازوی هماهنگی نفسی افراد و نحوه‌ی ارتباط آنها با خودشان و دیگران قرار دارد. روان‌تحلیل در تراپی پویا به بررسی و تجزیه و تحلیل اندیشه‌ها، احساسات، و خواسته‌های نهانی افراد می‌پردازد تا به درک عمیقی از مسائل ناخودآگاه آنها برسد. کتاب "گفتارهایی در باب روان‌درمانی پویشی: جلد اول چرایی و چگونگی درمان (چاپ اول)" مورد بحث واقع می‌شود. در این کتاب، مفهوم روان‌درمانی و فرایند درمان را بررسی می‌کنیم. روان‌درمانی به معنای پذیرش دوطرفه کلیت زندگی درونی بیمار توسط درمانگر و بیمار است. این فرایند به عنوان شفا در نظر گرفته می‌شود. در روش درمانگری پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (ISTDP)، ما به معالجه با تمامیت درونی بیمار می‌پردازیم. این به معنای وفاداری به حقایق است، نه تکنیک‌ها.
تراپی پویشی به انتقال افراد از وضعیت‌های ناراحتی و مشکلات روانی به وضعیت‌های بهبودی و تغییر مثبت در زندگی شان کمک می‌کند. این فرآیند به طور معمول به مدت طولانی ادامه می‌یابد و نیازمند تعهد و صبر افراد و تراپی‌گر است. تراپی پویشی یکی از روش‌های موثر در درمان اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی و اختلالات ارتباطی است.

کتاب گفتارهایی درباب روان درمانی پویشی

جان فردریکسون
جان فردریکسون نویسنده Co-Creating Change است (مه 2013)، اولین راهنمای رواندرمانی پویا فشرده کوتاه مدت که هم تئوری تلفیقی از تعارض و هم روش ارزیابی لحظه به لحظه برای هدایت مداخلات درمانی دارد.
قسمت هایی از کتاب گفتارهایی درباب روان درمانی پویشی (لذت متن)
زمانی را به یاد می آورم که پدرم از من پرسید: «تنها کاری که تو می کنی اینه که به حرفای مردم گوش می دی، درسته؟» درست است. اما گوش دادن چیست؟ و به عنوان یک درمانگر، این که به قول بندیکت با گوش دل به حرف ها گوش بسپاری به چه معناست؟ یک فرد عادی تنها آنچه را می شنود که فردی هوشیارانه به زبان می آورد. او با خود فکر می کند که “این کاری که این آدم می کنه اصلا با عقل جور در نمی آد! او دیوونه است!!!” اما به عنوان یک درمانگر، ما می پرسیم: «محتوای ناهشیاری که رفتار این بیمار در آن کاملا معنا می یابد، چیست؟