کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه

Sherlock Holmes in Forbidden Songs
کد کتاب : 114525
شابک : 978-6225914193
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 152
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه اثر علی میرمیرانی (ابراهیم رها)

کتاب «شرلوک هولمز در ترانه‌های ممنوعه» را ابراهیم رها با جلوه‌ای از رخدادهای تاریخ معاصر ایران و حال‌و‌هوای داستان‌های معمایی شرلوک هولمز تلفیق کرده و اثری طنز، سرگرم‌کننده و خواندنی به مخاطبان عرضه نموده است. در این کتاب نظر شرلوک هولمز به ترانه «مرا ببوس» جلب می‌ شود و همین موضوع مقدمه‌ای می‌شود تا از برخی رازها سر دربیاورد.
داستان از آنجا آغاز می شود که واتسون، دستیار شرلوک هولمز، برای انجام خرده‌‌فرمایشات سیمین خانم و دوستش راهی میوه‌فروشی می‌شود، شرلوک تصمیم می‌گیرد در غیبت او، خودش را با پیپ کشیدن سرگرم کند. البته چون خرید کردن واتسون زیادی طول می‌کشد، پیپ کشیدن شرلوک هم بیش‌از‌حد طولانی می‌شود‌. تاجایی‌که کل اتاق را دود فرا می‌گیرد. به همین خاطر، شرلوک از جایش بلند می‌شود تا قبل از بلند شدن صدای غرولند صاحب‌خانه، با باز کردن پنجره، دود را از اتاق خارج کند که ترانه‌ی «مرا ببوس» از گلنراقی را می شنود. به این ترتیب، اولین بارقه‌‌های یک پرونده‌ی جدید سر راه شرلوک قرار می گیرند.
ابراهیم رها در چهارمین جلد از سری کتاب‌های شرلوک هولمز با عنوان «شرلوک هولمز در ترانه‌های ممنوعه»، ماجرای شرلوک و رخدادهای سال 1332 را با هم تلفیق کرده است. محوریت داستان ترانه‌ای است که گویا در سال‌های پس از کودتا و به یاد مصدق سروده و خوانده شده است. اما ماجرای معمایی به خودکشی دختری به نام مهوش مربوط می شود. مهوش تا قبل از مرگش مدام یک ترانه را با خود تکرار می‌کرده. آن ترانه چیزی نبوده جز «مرا ببوس» یعنی همان ترانه‌ای که شرلوک تا پیش از شنیدن ماجرای پرونده‌ی او از گرامافون همسایه شنیده است.
در بخشی از کتاب «شرلوک هولمز و ترانه‌های ممنوعه» آمده: واتسون شانه‌ای بالا انداخت و دوستش را ترک کرد. پیش‌بینی هولمز درست از آب درآمد و پلیس مجبور به حمل ناتالی به همراه صندلی شد! واتسون تیم را خبر کرد اما پیش از آنکه به تیم برسد، تام که اثرات جادو از ذهن و روانش رخت بربسته بود، شتابان خودش را به دوستش رسانده بود. دقیقا همان کاری که اگر تیم هم به‌جای او بود انجام می‌داد. به همان سرعت و با همان شتاب! دایره‌ی واکنش‌های مشابه تیم و تام حتی به حوزه‌ی جادو و ابطال جادو هم می‌کشید. صبح فردا دکتر واتسون و شرلوک هولمز خود را به کارگاه ریسندگی تیم و تام رساندند تا آخرین مرحله‌ی ماجرا را هم هدایت کنند و مثل همیشه، هولمز با توفیق، مثل یک فاتح، با لبخندی کمرنگ، ختم ماجرا را اعلام کند. اما این اتفاق رخ نداد! یا لااقل قرار نبود همه‌چیز طبق برنامه و روال پیش برود. البته تام اصطلاحا از خر شیطان پیاده شده بود و با پذیرفتن پرداخت غرامت در سه قسط، معامله را فسخ کرده بود. حتی راضی شده بود مادر بی‌جاومکانش را با هر مکافات و مصیبتی که شده راهی منزل خانواده‌ی تیم کند تا مدتی در آنجا روزگار بگذراند. گو اینکه می‌دانست خود این مسئله، ماجرایی را رقم خواهد زد که حل آن دست‌کمی از حل مناقشات حوزه‌ی بالکان نخواهد داشت! اما الان و در آن روز پاییزی از ماه نوامبر، مشکل چیز دیگری بود. مرحله‌ی آخر ابطال جادو به معضل برخورده بود: دو خانم بیوه نه خودشان میل داشتند ازدواج کنند نه کسی مایل بود با آن‌ها ازدواج کند! میزان امید به حل ماجرا هم چندان از صفر درصد فراتر نمی‌رفت! به‌همین‌خاطر تا هولمز و واتسون وارد شدند، تیم و تام دست به دامان آن‌ها شدند بلکه بتوان کاری کرد. ده دقیقه‌ی بعد شرلوک هولمز، پیپ به دست در گوشه‌ای از کارگاه ریسندگی، به همراه دکتر واتسون داشت با یکی از خانم‌ها صحبت می‌کرد.

کتاب شرلوک هولمز در ترانه های ممنوعه

علی میرمیرانی (ابراهیم رها)
علی میرمیرانی نویسندهٔ ایرانی، متولد بیستم آبان‌ماه ۱۳۵۰ است.او با پنج اسم قلم زده، با سه اسم جایزه برده و با دو اسم کتاب می‌نویسد. هر کدام از این اسامی نثری مجزا، قلم، دیدگاه و اهداف مجزایی دارند. شاخص‌ترین نام مستعار او «ابراهیم رها» است که پس از 22 سال به واسطهٔ فضای مجازی مجبور به رونمایی از آن شد.علی میرمیرانی در حوزه‌های داستان‌نویسی، طنزنویسی، فیلمنامه‌نویسی، مطبوعات و برنامه‌سازی تلویزیونی سابقهٔ درخشانی دارد.با نام «علی میرمیرانی&r...