کتاب آدم های عادی پرواز نمی کنند

The barrier
کد کتاب : 11878
مترجم : حضرت وهریز
شابک : 978-6002532749
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 1976
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب آدم های عادی پرواز نمی کنند اثر پاول وژینف

کتاب آدم های عادی پرواز نمی کنند اثری است از پاول وژینف به ترجمۀ حضرت وهریز و چاپ انتشارات کتاب پارسه. کتاب حاضر دربردارندۀ یک داستان بلند به نام مانع و داستانی کوتاه با عنوان یک روز پاییزی در شاهراه است.

«آدم های عادی پرواز نمی کنند» داستان مردی به نام آنتوان است در ابتدای چهل سالگی، آهنگساز معروف کشورش، آدمی تودار، منطقی و محکم. از همسرش جدا شده، نیازمند محبت است ولی در جستجوی محبت نیست.
داروتیا دختری است متفاوت از دیگران. کودکی دشواری را با ناپدری پشت سر گذاشته و پزشک ها تشخیص داده اند که او مانند دیگران نیست. بیمار است. دیوانه است. از نشانه های دیوانگی اش یکی هم این که به طوری بیان ناپذیر می تواند افکار دیگران را بخواند.
آنتوان و داروتیا، شبی به صورت اتفاقی آشنا می شوند. در یک سو، دختری با توانایی هایی حیرت انگیز و در سوی دیگر، مردی منطقی، با فرهنگ و هنرمند که گرم و سرد روزگار را چشیده و به سادگی به هیجان نمی آید.
«مانع» داستانی است در مورد بن بست ها و چارچوب هایی که آدمی برای خود ایجاد می کند. از قرار معلوم، موسیقی، انعطاف پذیرترین نوع هنر برای تفسیر است و هنرآفرینان این عرصه، لابد صاحبان انعطاف پذیرترین و نیرومندترین قدرت ممکن تخیل.
اما وقتی ذهن آدمی چارچوب بندی شده باشد، حتی با استعدادترین هنرمند نیز تلاش می کند آنچه را با چشم می بیند با معیارهای حک شده ذهنش میزان کند و اگر دیده هایش با آن معیارها برابر نباشند، یا در این گمان می افتد که عقلش را از دست داده است یا فکر می کند چیزی در دنیای پیرامون سر جایش نیست.
پاول وژینف، قهرمان مرکزی داستانش را در برابر پدیده ای خارق العاده قرار می دهد: در برابر دختری که می تواند پرواز کند. نه در خواب، در بیداری و در برابر چشم هایی شاهد. «مانع» حکایت تلاش این هنرمند است برای برقراری هارمونی میان باورهای منطقی اش با آنچه می بیند و تلاش دختری با توانایی های فوق بشری برای تشویق مردی هنرمند که پرواز را تجربه کند.
داستان در سال 1976 در اوج اقتدار حزب کمونیست بلغارستان نوشته و منتشر شده است.

کتاب آدم های عادی پرواز نمی کنند

پاول وژینف
پاول وژینوف (زاده ۹ نوامبر ۱۹۱۴ - درگذشته ۲ دسامبر ۱۹۸۳) از نویسندگان بلغاری در سبک علمی تخیلی بود. آثار او در مدارس بلغارستان تدریس می شود.او در نهم نوامبر 1914 در صوفیه به دنیا آمد. کار نویسندگی را در بیست سالگی با همکاری مجلات پایتخت کشورش آغاز کرد. پیش از شروع جنگ جهانی دوم جهانی برای آموزش فلسفه وارد دانشگاه صوفیه شد و در 1944 دانشگاه را تمام کرد. نخستین کتاب داستان های کوتاهش به نام «جاده ای بدون پل» در سال 1938 و دومین گزینه ? داستان هایش به نام «روزها و شب ها» در سال 1944 منتشر شد. ای...
قسمت هایی از کتاب آدم های عادی پرواز نمی کنند (لذت متن)
خساست سی سو بیش از هرچیز عصبانی ام می کرد. مادر هم دست کمی از او نداشت. متوجه شدم که مادر هم به تدریج کاملا شبیه او شده است. می گفتند برای خریدن آپارتمان پس انداز می کنند، اما باورم نمی شد. چنان خست به خرج می دادند که ایمان داشتم هرگز به پول هاشان دست نخواهند زد، مگر این که کلبه فرو بریزد و چاره ی دیگری نداشته باشند. سی سو، غذا را از جلو دیگران می قاپید، حتی از جلو مادر. هفته ای یک بار گوشت می خرید. با دقتی در حد گرم، آن را به ده قسمت بخش می کرد. گوشت را با سیب زمینی در ظرف مسی کاسه مانندی می پختیم. وقتی دور سفره می نشستیم، سی سو چهار تکه گوشت به خود، دو تکه به مادر، و یک تکه به من و مادربزرگ و دوقلوها می داد. نمی دانم چرا آن قدر پرخور بود، درحالی که تمام روز بیکار در خانه می نشست. در تمام زندگی اش یک آتش سوزی را هم خاموش نکرده بوده. تمام تجربه ی کاری اش، شاید زیر پا له کردن سیگارهای نیم سوخته در راهرو ساختمان موسسه ای بود که در آن کار می کرد.