کتاب و من دوستت دارم

The Deal of a Lifetime
کد کتاب : 1244
مترجم :
شابک : 978-600-8740-21-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 78
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 15 مهر

معامله زندگی
The Deal of a Lifetime
کد کتاب : 3051
مترجم :
شابک : 9786002533449
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 80
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 15 مهر

و من دوستت داشتم
The deal of a lifetime
کد کتاب : 3120
مترجم :
شابک : 9786008066866
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 64
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

قرعه زندگی
The Deal of a Lifetime
کد کتاب : 50175
مترجم :
شابک : 978-6226310321
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 85
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

می خواهم سهمم را ببخشم
The Deal of a Lifetime
کد کتاب : 3136
مترجم :
شابک : 9786008173403
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 70
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب و من دوستت دارم اثر فردریک بکمن

کتاب و من دوستت دارم، اثری نوشته ی فردریک بکمن است که اولین بار در سال 2017 وارد بازار نشر شد. پدر و پسری پس از سال ها همدیگر را می بینند. پدر می‌ خواهد تا دیر نشده داستانی را تعریف کند. او به پسرش درباره ی دخترکی شجاع، که چند مایل آن ‌طرف ‌تر روی تخت بیمارستان خوابیده، می گوید. دخترک، کودکی باهوش است؛ آن قدر باهوش که می داند نقاشی کردن های هر روزه اش با مداد شمعی، سرطانش را از بین نخواهد برد. اما چون به نظر می آید بزرگ ترها با دیدن نقاشی هایش خوشحال می شوند، به این کار ادامه می دهد. پدر همچنان که درباره ی این دختر پردل و جرأت می گوید، حقایقی را نیز درباره ی خود فاش می ‌کند: موفقیت هایش در کار، شکست هایش در مقام یک پدر، پشیمانی هایش از گذشته‌ و امیدهایش به آینده. حالا در یک شب سرد زمستانی به پدر فرصتی داده شده تا کاری جالب توجه انجام دهد و بتواند سرنوشت دخترکی را شناخت چندانی از او ندارد، به کل تغییر دهد. اما قبل از این که او بتواند بهترین معامله در کل زندگی ‌اش را انجام دهد، باید بفهمد زندگی‌ اش چه ارزشی داشته است و فقط پسرش می تواند پرده از پاسخ این سوال بردارد.

کتاب و من دوستت دارم


ویژگی های کتاب و من دوستت دارم

جزو پرفروش ترین کتاب ها و رمان های ایران

فردریک بکمن
کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ا ست که در دوم ژانویه ی ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمده است. پیش ترها شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی بود. او برای روزنامه های مختلف مقاله می نوشت و همکاری اش را با مجله مترو هم شروع کرده بود. او در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی به نام اوه را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه ی اول پرفروش های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماه...
نکوداشت های کتاب و من دوستت دارم
It reminds us that life is a fleeting gift.
این اثر به ما یادآوری می کند که زندگی، موهبتی زودگذر است.
Goodreads

An insightful and poignant tale about finding out what is truly important in life.
داستانی خردمندانه و گزنده درباره ی پیدا کردن آن چه واقعا در زندگی اهمیت دارد.
Barnes & Noble

Written with Fredrik Backman’s signature humor and compassion.
نگاشته شده با شوخ طبعی و شفقت همیشگی فردریک بکمن.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب و من دوستت دارم (لذت متن)
سلام. من پدرت هستم. امروز حتما صبح زود از خواب برخواهی خواست. امشب در هلسینگبوری شب کریسمس است و من یک نفر را کشته ام. می دانم که قصه های پریان این طور شروع نمی شود، اما من جان یک نفر را گرفته ام. فرقی می کند بدانی جان چه کسی را؟ شاید نه. اغلب ماها می خواهیم باور داشته باشیم که هر قلبی که از حرکت باز می ایستد، کمتر از دیگر قلب ها نیست. اگر بپرسند: «آیا ارزش همه ی زندگی ها به یک اندازه است؟» اغلب ما بلند جواب می دهیم «بععععله!» اما این تنها تا زمانی است که به یکی از عزیزان ما اشاره کنند و بپرسند: «این زندگی چطور؟!»

دخترک یک عروسک پشمالوی نرم داشت، یک خرگوش که به آن می گفت: «خردوش.» وقتی تازه به حرف آمده بود، بزرگترها فکر می کردند می گوید: «خردوش.» چون هنوز نمی تواند بگوید: «خرگوش.» اما او می گفت «خردوش» چون اسم آن عروسک خردوش بود. درک این موضوع حتی برای یک بزرگسال نباید سخت باشد.

امشب شب کریسمس است و صبح تا تو بیدار شوی، برف احتمالا آب شده است. در هلسینگبوری برف خیلی روی زمین دوام نمی آورد. این شهر تنها جایی است که زاویه ی باد به گونه ای است که انگار از پایین به بالا می وزد، انگار که می خواهد تو را بازرسی بدنی کند. اینجا جایی است که اگر چتر را سر و ته بگیری بیشتر به کار می آید. من اینجا به دنیا آمده ام، اما هیچ وقت به این موضوع عادت نکردم. من و هلسینگبوری هیچگاه با هم به تفاهم نمی رسیم. شاید حس همه نسبت به زادگاهشان همین باشد.