کتاب نقشه ی روزگار

A Map of Days
بچه های عجیب و غریب خانم پرگرین 4
کد کتاب : 60817
مترجم :
شابک : 978-6003746114
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 548
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

نقشه روزها
A Map of Days
کد کتاب : 127825
مترجم :
شابک : 978-6227632972
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 504
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب نقشه ی روزگار اثر رنسام ریگز


نقشه روزها دنباله‌ای بر رمان «کتابخانه روح‌ها» است که در سال 2015 توسط رنسوم ریگز نوشته شده و چهارمین کتاب از سری خانم پرگرین است. این کتاب در 2 اکتبر 2018 توسط Dutton Books for Young Readers منتشر شد. این چهارمین کتاب از این مجموعه است. شخصیت های اصلی سه گانه اصلی و همچنین معرفی چندین شخصیت کلیدی جدید را در خود دارد. جیکوب پورتمن از حضور دوستانش در دوران مدرن شوکه شده است. با حمایت خانم پرگرین، او همه چیز را به پدر و مادرش می گوید. پدرش خاطره عجیبی را نقل می کند و می گوید که می خواهد همه چیز را فراموش کند. او جیکوب را به خاطر طرفداری از آبه سرزنش می کند. خانم پرگرین خاطرات آنها را پاک می کند. جیکوب می خواهد زندگی عادی خود را پشت سر بگذارد، اما او می گوید که او برای هر دو دنیا در نظر گرفته شده است.
بچه ها سرپناه آبه را پیدا می کنند و وارد می شوند. خانم پرگرین آنها را به عکر شیطان می برد. خانه به ترمینال و پناهگاهی برای افراد عجیب و غریب تبدیل شده است.
این کتاب توسط سهیل محمدیان ترجمه شده است. نقشه ی روزگار را انتشارات سایه گستر به چاپ رسانده است.

کتاب نقشه ی روزگار

رنسام ریگز
رنسام ریگز، زاده ی 3 فوریه ی 1979، نویسنده و فیلمساز آمریکایی است.ریگز در ماریلند به دنیا آمد و در فلوریدا بزرگ شد. او در کالج کنیان به تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی پرداخت و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در رشته ی سینما تحصیل کرد. کارهای ریگز در رابطه با فیلم های کوتاه و بلگ نویسی های او، این نویسنده را وارد عرصه ی داستان نویسی کرد.رنسام ریگز در حال حاضر به همراه همسرش، طاهره مافی، و دخترش در لس آنجلس زندگی می کند.
قسمت هایی از کتاب نقشه ی روزگار (لذت متن)
با تصمیم خودم زمین شیطان را ترک کرده بودم.می خواستم به خانه مان برگردم جایی که دیگر نمی توانستم دوستان را ببینم. امیدوار بودم در بازگشت به خانه بتوانم دو نیمه ی وجودم را به یکدیگر متصل کنم: نیمه ی عادی و نیمه ی عجیب و غریبم را نیمی معمولی و نیمی غیر عادی....